دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
ما سه سال است با هم ازدواج کردهایم. ازدواج ما با عشق و علاقه شروع شد. نداریم. میخواستیم کمی زندگیمان بهتر شود و بعد بچهدار شویم که فعلاً بچهدار نشدیم.
سروش شوخیهای نابجا میکند. او با بزرگ و کوچک فامیل شوخیهای بد میکند وهمه را آزار داده است. هرچه به او میگویم این کار را نکن توجه نمیکند.
او با عموهایم شوخی دستی میکند. عموهای من همسن پدر او هستند. کاری کرده که نیمی از فامیل قطع رابطه کردهاند.
خانواده خودش هم از این شوخیها میکند. آنها هم ناراحت میشوند اما به روی خودشان نمیآورند. سروش فکر میکند اشکالی ندارد.
منبع : منیبان