به گزارش صدآنلاین، حجتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعی، استاد حوزه علمیه، در مورد شخصیت حضرت امالبنین(س) میگوید: «یکی از ویژگیهای برجسته حضرت امالبنین(س) ایثارگری ایشان است. ایشان همهچیز خود را برای امام حسین(ع) فدا کرد و حتی اگر هفت پسر هم داشت، باز هم آنها را برای کمک به امام حسین(ع) روانه میکرد. این نشاندهنده عظمت شخصیت این بانوی بزرگوار است.»
ایشان ادامه میدهد: «حضرت امالبنین(س) همسر فردی ایثارگر بود که نان به خانه فقرا میبرد و سختیها را تحمل میکرد تا یتیمان رنج نبینند. این ویژگی در زندگی این بانو بسیار مهم است.»
در مورد تربیت حضرت عباس(ع) در کربلا، حجتالاسلام رفیعی میگوید: «حضرت عباس(ع) در واقعه عاشورا وقتی به کنار آب رسید، به رغم شدت تشنگی، از نوشیدن آب خودداری کرد. این عمل نشاندهنده تربیت درست و ایثار مادر بزرگوارش، حضرت امالبنین(س) است.»
وی همچنین به تجربهای اشاره میکند: «من به خانه مادری شهید رفتم که چهار فرزند خود را در دوران دفاع مقدس از دست داده بود. به او گفتم که شما شبیه حضرت امالبنین(س) هستید. آن مادر شهید به گریه افتاد و گفت: "من کجا، حضرت امالبنین(س) کجا؟" او گفت که فرزندانش یکجا شهید نشده بودند و بعد از شهادتشان، رفتوآمدهای زیادی به خانهاش داشتند و او را مورد احترام قرار میدادند، ولی حضرت امالبنین(س) همه فرزندانش را یکجا از دست داد و دیگر هرگز آنها را ندید.»
حجتالاسلام رفیعی اضافه میکند: «هیچ عزاداری جانسوزتر از عزاداری مادر برای فرزندش نیست. مادر از زمانی که فرزندش را باردار بوده تا زمانی که او را بزرگ کرده، درد و رنج او را به یاد میآورد.»
وی همچنین به روایتهایی اشاره میکند که حضرت امالبنین(س) هنگام سوگواری برای فرزندانش در قبرستان بقیع، گریههای جانسوزی داشت که حتی دشمنان نیز از دیدن این صحنه گریه میکردند. «مروان» که معروف به خبیث بودن بود، به هنگام دیدن این صحنه در قبرستان بقیع، گریه کرده بود.
در ادامه، حجتالاسلام رفیعی میگوید: «برخی نقل کردهاند که حضرت امالبنین(س) در قبرستان بقیع بر سر قبر فرزندانش مینشستند و میگفتند: "مرا دیگر امالبنین نخوانید، چون من فرزندی ندارم." و سپس به سوگواری پرداخته و میگفتند: "عباسم! شنیدم بر سرت عمود زدند و دستهایت را بریدند."»
او در پایان میگوید: «باید به حضرت امالبنین(س) بگوییم که خوشا به حال شما که در کربلا نبودید، زیرا امام حسین(ع) با تمام عظمتش، در کنار پیکر حضرت عباس(ع) از زانو افتاد و در کنار برادر نشست.»