من مدتی بعد با برادر شوهرم به نام رامین ازدواج کردم. اما وقتی دخترم به سن بلوغ نزدیک شد رفتارهای او عوض شد. او گاهی به شدت گوشه گیر و گاهی به شدت پرخاشگر بود و رابطه خوبی با پدرخوانده اش نداشت و من فکر می کردم چون رامین جای پدر رها را گرفته دخترم احساس خوبی به او ندارد. اما وقتی دیدم مشکلات روحی دخترم بیشتر شده و از پدرخوانده اش وحشت دارد پیگیر ماجرا شدم .من پس از سالها فهمیدم شوهرم در غیاب من دخترم را بارها ازار داده است. با این شکایت رامین ۴۳ ساله بازداشت شد و به جرم سیاه اعتراف کرد. به این ترتیب در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شد.در جلسه دادگاه رها که حالا 17 سال دارد گفت : پدرخوانده ام از ۹ تا ۱۶ سالگی مرا آزار داد و شکنجه کرد و در این سالها از ترسم سکوت کردم .اما حالا برایش اشد مجازات می خواهم.
وی گفت :من رها را مانند دخترم دوست دارم و هرگز راضی به آزار و شکنجه او نبوده ام .من به بیماری اعصاب و روان مبتلا هستم و تحت تاثیر بیماری روانی دست به چنین کاری زدهام .من پشیمانم و تقاضای بخشش دارمدر پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به اعدام محکوم کردند.منبع : ایران