آخرین اخبار
۱۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۵
بازدید:۱۸۱
استاد دانشگاه از سوئد می‌گوید فرانسه در تلاش است تا نفوذ خود را در لبنان و غزه حفظ و جایگاه میانجی‌گر در خاورمیانه ایفا کند.
کد خبر : ۱۳۰۷۳۶

باشگاه خبرنگاران جوان؛سمیه خلیلی  - نقش فرانسه در خاورمیانه، به‌ویژه در لبنان و غزه، همواره تحت تأثیر روابط استعماری تاریخی این کشور با منطقه قرار داشته است. فرانسه در لبنان به عنوان یک قدرت قیمومیتی پس از جنگ جهانی اول کنترل داشت و این نفوذ همچنان در سیاست خارجی فرانسه نمایان است. این زمینه تاریخی توضیح می‌دهد که چرا فرانسه همچنان در لبنان به عنوان یک میانجی و بازیگر سیاسی فعال حضور دارد. در سال‌های اخیر، این مشارکت، همراه با مواضع این کشور در مورد جنگ غزه، به عنوان بخشی از یک شبکه پیچیده از تحرکات سیاسی داخلی و بین‌المللی فرانسه دیده می‌شود.

این گزارش به‌منظور بررسی انتقادی نقش فرانسه در میانجی‌گری‌های لبنان و غزه، به‌ویژه با تمرکز بر انگیزه‌های پشت این اقدامات و پیامد‌های آنها برای سیاست خارجی و داخلی فرانسه در مصاحبه با گرک سیمون(Grec Simon)، استاد علوم سیاسی از سوئد تهیه شده که مشروح آن در ذیل از نظرتان می‌گذرد.

کرگ سیمون، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی از سوئد، معتقد است که فرانسه همچنان در پی حفظ نفوذ و سلطه تاریخی خود بر لبنان است و به این کشور به‌عنوان یکی از مناطق تحت کنترل و نفوذ خود نگاه می‌کند. به گفته سیمون، سیاست‌های فرانسه در خاورمیانه، به‌ویژه در لبنان و غزه، بیش از آنکه ناشی از دغدغه‌های انسانی یا صلح‌سازی باشد، تلاش‌هایی است برای عرض ارادت به شریکان غربی خود، به‌ویژه ایالات متحده و اسرائیل. این کشور، با بهره‌گیری از تاریخ استعماری خود در لبنان و روابط استراتژیک با قدرت‌های جهانی، به دنبال تقویت جایگاه خود در منطقه است. از این رو، اقداماتی مانند میانجی‌گری در بحران لبنان و حمایت از آتش‌بس یا تشکیل دولت فلسطینی، در نهایت بیشتر به‌عنوان بخشی از یک استراتژی سیاسی برای حفظ موقعیت فرانسه در برابر رقبا و تقویت روابط با متحدان غربی خود دیده می‌شود.

عوامل پشت نقش فعال فرانسه در میانجی‌گری در لبنان و غزه

مشارکت فرانسه در تلاش‌های میانجی‌گری در لبنان و غزه صرفاً به دلیل دغدغه‌های بشردوستانه یا صلح‌سازی نیست. بلکه این مشارکت بخشی از تلاش‌های فرانسه برای حفظ نفوذ در مستعمرات سابق خود و در عین حال تلاشی برای پاسخ به چالش‌های سیاسی داخلی است. دولت فرانسه، به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری امانوئل ماکرون، در میان دو واقعیت سیاسی عمده گیر افتاده است: اول، حمایت از صهیونیسم و اسرائیل و دوم، نارضایتی‌های فزاینده داخلی در میان جمعیت بزرگ مسلمانان مهاجر کشور. فشار‌های داخلی ناشی از موضع فرانسه در قبال مسئله فلسطین و نقش آن در بحران‌های جاری در این منطقه، بر سیاست‌های خارجی آن تأثیر زیادی دارد.

بنابراین، درخواست‌های فرانسه برای آتش‌بس و حمایت از تشکیل یک دولت فلسطینی در واقع بیشتر به‌عنوان پوششی برای آرام کردن نارضایتی‌های داخلی و بهبود وجهه بین‌المللی این کشور در نظر گرفته می‌شود. فرانسه، طبق برخی انتقادها، در تلاش است تا تعادلی میان حمایت از اسرائیل و رفع فشار‌های داخلی خود پیدا کند. این اقدامات بیشتر به‌عنوان یک تلاش برای منحرف کردن توجهات داخلی از مشکلات سیاسی و اجتماعی کشور به حساب می‌آید تا یک تلاش واقعی برای دستیابی به صلح در منطقه.

تلاش‌های میانجی‌گری فرانسه و منافع استراتژیک این کشور

هدف اصلی فرانسه در خاورمیانه حفظ جایگاه ژئوپولیتیکی خود است، به‌ویژه در منطقه‌ای که بیشتر تحت تسلط ایالات متحده و اخیراً روسیه قرار دارد. این سوال مطرح است که آیا میانجی‌گری فرانسه در لبنان و غزه فراتر از تلاش برای صلح و برقراری آتش‌بس است یا خیر.

در مورد لبنان، نقش تاریخی فرانسه به عنوان یک قدرت استعماری همچنان عامل کلیدی در مشارکت‌های این کشور است. فرانسه سعی دارد از این تاریخ استفاده کرده و نفوذ خود را در لبنان حفظ کند، و اغلب به‌عنوان میانجی در اختلافات سیاسی و ضامن ثبات عمل می‌کند. اما در مورد غزه، وضعیت پیچیده‌تر است. نفوذ فرانسه در این منطقه به دلیل قدرت غالب اسرائیل و روابط نزدیک ایالات متحده با این کشور بسیار محدود است. در این زمینه، فرانسه بیشتر نقشی نمادین دارد و تلاش می‌کند تا خود را به‌عنوان میانجی صلح در سطح بین‌المللی مطرح کند، در حالی که می‌داند نفوذ واقعی این کشور در منطقه ناچیز است.

این تلاش‌ها همچنین به‌منظور تقویت جایگاه فرانسه در عرصه بین‌المللی و حفظ روابط با بازیگران مهم جهانی انجام می‌شود. با این حال، باید اذعان کرد که این اقدامات کاملاً مستقل نیستند و سیاست خارجی فرانسه به‌طور عمده توسط اتحاد‌های آن با ایالات متحده و اسرائیل تعیین می‌شود.

انگیزه‌های داخلی فرانسه برای میانجی‌گری در لبنان و غزه

در داخل فرانسه، کشور با چالش‌های سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای روبه‌رو است. نارضایتی‌های زیادی، به‌ویژه از سوی جمعیت مسلمان مهاجر، از سیاست‌های فرانسه در قبال مسئله فلسطین و جنگ‌های جاری در غزه وجود دارد. این نارضایتی‌ها، که به‌ویژه در میان نسل‌های جوان مهاجر بیشتر محسوس است، فشار زیادی بر دولت فرانسه وارد کرده است تا سیاست‌های خود را تغییر دهد.

در این زمینه، مشارکت فرانسه در میانجی‌گری در لبنان و غزه به‌عنوان یک استراتژی سیاسی برای پاسخ به این فشار‌های داخلی قابل تفسیر است. با ورود فعالانه به تلاش‌های میانجی‌گری و حمایت از آتش‌بس و تشکیل دولت فلسطینی، دولت فرانسه سعی دارد تا خود را به‌عنوان حامی صلح در خاورمیانه نشان دهد و در عین حال از نارضایتی‌های داخلی بکاهد. این رویکرد همچنین می‌تواند به‌عنوان تلاشی برای بهبود وجهه دولت ماکرون و آرام کردن تنش‌های سیاسی در داخل کشور قلمداد شود.

اما این اقدامات ممکن است به‌عنوان یک مانور سطحی و "پوشالی" دیده شود که بیشتر به‌منظور بهبود وجهه بین‌المللی فرانسه و تقویت موقعیت داخلی دولت انجام می‌شود.

منافع ژئوپولیتیکی و نقش فرانسه در خاورمیانه

در حالی که فرانسه تلاش می‌کند تا خود را به‌عنوان یک میانجی صلح در خاورمیانه مطرح کند، باید بررسی کرد که این تلاش‌ها چگونه با منافع ژئوپولیتیکی این کشور هم‌راستا هستند. فرانسه در واقع هیچ برنامه استراتژیک مستقلی در این منطقه ندارد و سیاست‌های آن به‌طور عمده تحت تأثیر اتحاد‌های آن با ایالات متحده و اسرائیل است. به همین دلیل، اقدامات فرانسه در لبنان و غزه غالباً به‌عنوان حمایت از منافع ژئوپولیتیکی ایالات متحده و اسرائیل در نظر گرفته می‌شود.

در این زمینه، فرانسه تلاش می‌کند تا جایگاه خود را به‌عنوان میانجی در برابر رقبای منطقه‌ای همچون ایالات متحده و روسیه تقویت کند. اما این تلاش‌ها با موانع زیادی روبه‌رو است، از جمله روابط پیچیده تاریخی فرانسه با مستعمرات سابق خود و تحولات سیاسی داخلی و بین‌المللی.

منافع اقتصادی و انرژی فرانسه در خاورمیانه

اگرچه امنیت انرژی یکی از دغدغه‌های اصلی قدرت‌های غربی در خاورمیانه است، نفوذ فرانسه در این زمینه محدود است. با وجود اینکه فرانسه منافع اقتصادی در این منطقه دارد، به‌ویژه در زمینه تأمین دسترسی به منابع نفت و گاز، این کشور نمی‌تواند به‌طور مستقل نقش تعیین‌کننده‌ای در مدیریت این منابع ایفا کند. در واقع، میانجی‌گری فرانسه بیشتر به‌منظور دستیابی به اهداف سیاسی و دیپلماتیک است تا منافع اقتصادی.

در زمینه امنیت انرژی، فرانسه نمی‌تواند بدون تأسیس روابط نزدیک با ایالات متحده و اسرائیل نقش مؤثری در این منطقه ایفا کند و به همین دلیل نمی‌تواند به‌طور واقعی در مسائل انرژی تأثیرگذار باشد.

در نهایت، نقش فعال فرانسه در بحران‌های لبنان و غزه نتیجه ترکیب پیچیده‌ای از عوامل تاریخی، داخلی و ژئوپولیتیکی است. فرانسه همچنان لبنان را از دیدگاه گذشته استعماری خود می‌بیند و تلاش می‌کند از طریق میانجی‌گری در این کشور نفوذ خود را حفظ کند. اما اقدامات این کشور در غزه و لبنان بیشتر به‌عنوان پوششی برای آرام کردن نارضایتی‌های داخلی و حمایت از منافع استراتژیک ایالات متحده و اسرائیل دیده می‌شود.

این تلاش‌ها در واقع بیشتر به‌عنوان یک استراتژی سیاسی برای حفظ وجهه بین‌المللی فرانسه و تقویت موقعیت داخلی دولت ماکرون مطرح است، در حالی که تحولات سیاسی و ژئوپولیتیکی منطقه‌ای نشان می‌دهد که تأثیر واقعی فرانسه در این بحران‌ها بسیار محدود است.

اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها