به گزارش صد آنلاین، پرونده هاشم به چهاردهم مهرماه سال 98برمیگردد. وی آن روز درحالیکه فقط 18سال داشت، در جریان یک درگیری پسری 23ساله را در شیراز به قتل رساند و دستگیر شد.
مقتول از اتباع افغانستان بود که سالها قبل همراه خانوادهاش به ایران آمده و در شیراز ساکن شده بودند. هاشم در بازجوییها به قتل جوان افغان اعتراف کرد و گفت: من در یک سوپرمارکت کار میکردم و یک روز برادر مقتول به مغازه آمد که خرید کند. او بهدنبال کالایی میگشت و آن روز برای پیدا کردن آن قفسهها را بههم ریخت که بر سر این مسئله با وی درگیر شدم و او کمی زخمی شد. خانوادهاش از من شکایت کردند و برای گرفتن رضایت، نزد برادرش رفته بودم که آنها به من فحاشی کردند. چون تنها بودم و آنها محاصرهام کرده بودند، چاقویم را بیرون کشیدم و در جریان درگیری ناخواسته ضربهای به سینه مقتول خورد و جانش را گرفت.
هاشم راهی زندان عادلآباد شیراز شد و پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. او به قصاص محکوم و این حکم از سوی قضات دیوانعالی کشور تأیید شد. هاشم در همه 5سالی که در زندان بود، تلاش میکرد رفتار خوبی داشته باشد. او به زندانیان کمک میکرد و برای آنهایی که پول نداشتند، لباس یا وسایل موردنیازشان را تهیه میکرد. رفتار خوب او و سن کم وی در زمان حادثه، باعث شد که تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای نجات وی از قصاص وارد عمل شود. در این مدت هاشم 4مرتبه اسمش در فهرست افرادی که باید قصاص میشدند قرار گرفت، اما هر 4باری که پای چوبه دار رفت، خانواده مقتول حکم را اجرا نکردند و به او مهلت دادند.
در نهایت تلاش خیرین مستقر در دادسرای جنایی تهران و جمعی از بازیگران نتیجه داد و اولیای دم راضی به دریافت دیه شدند و قاتل را بخشیدند. مرداد سال گذشته این مبلغ فراهم شد و هاشم رسما از مجازات قصاص گریخت و مدتی قبل با پایان دوران محکومیتش، از زندان آزاد شد، اما هنوز زمان زیادی از آزادیاش نگذشته بود که گرفتار سرنوشت تلخی شد؛ او درحالیکه سوار بر موتورش بود، تصادف کرد و به کما رفت.
مادر هاشم که از وقتی پسرش به زندان افتاده بود، بیوقفه تلاش میکرد تا زندگی او را نجات بدهد، این روزها برای نجات جان او دعا میکند. او میگوید: هربار که پسرم پای چوبه دار میرفت، بخشی از موهایم سفید میشد تا اینکه با کمک خیرین ازجمله خانم آذر شهسواری، سفیر صلح و دوستی و جمعی از هنرمندان، رضایت خانواده مقتول را گرفتم.
او ادامه میدهد: مرداد سال گذشته، مبلغ دیه تهیه شد و اولیای دم برگه رضایت را امضا کردند. آن روز هم هاشم نفس راحتی کشید و هم ما. او مدتی قبل از زندان آزاد شد و همان روز آزادی دستانم را بوسید و گفت شبانه روز کار میکند تا اوضاع مالی ما که بهخاطر پرداخت دیه به صفر رسیده بود، خوب شود. به قولش عمل کرد. او از صبح در میدان میوهوترهبار کار میکرد تا شب. شب هم با موتورش مسافرکشی میکرد و پولهایش را بهمن میسپرد. تا اینکه فقط 2ماه پس از آزادی، یک شب که در راه خانه بود، یک خودروی پژو 405نقرهای به موتورش زد و فرار کرد. او ادامه میدهد: بهخاطر ضربه شدیدی که به سر هاشم وارد شد، به کما رفت. 2ماه در کما بود تا اینکه کمکم چشمانش را باز کرد. حالا هم وضعیت خوبی ندارد و در خانه تحت درمان است. او نه میتواند به خوبی حرف بزند و نه راه برود. حال او از یک طرف و هزینه بالای درمان از طرف دیگر فشار زیادی به خانواده ما وارد کرده و حالا تنها آرزویم این است که حالا که هاشم طعم بخشش و آزادی را چشیده، بتواند طعم زندگی را هم بچشد./ همشهری آنلاین