نویسنده: جواد الهنداوی
مشکل غرب در قبال تفاهمها و آشتیهایی که در منطقه شاهد آن هستیم، این است که این تفاهمها و آشتیها تحت حمایت چین و روسیه بوده؛ یعنی از سوی دشمنان و رقبای غرب حمایت شده است.
غرب به خوبی از راهبردی بودن و دوام این تفاهمها و آشتیها و نیز غافلگیری خود در قبال آنها خبر دارد، از این رو سرگردان شد و این سرگردانی در سطح واکنشها ادامه دارد.
غرب امروز در مرحله درماندگی در قبال تفاهمها و آشتیها در منطقه ما قرار دارد و این تفاهمها مطمئنا به همکاری و توافق در تمامی سطوح منجر خواهد شد. تحولات داخلی غرب (آمریکا، اروپا و اسرائیل) در سطح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یکی از عوامل ناتوانی آنهاست و دو عامل دیگر یعنی موفقیت چین و روسیه در گسترش نفوذ در منطقه و نیز برخورد مثبت کشورهای منطقه نسبت به این نفوذ به عامل گفته شده در بالا افزوده میشوند.
غرب دیگر به راه اندازی جنگ دیگری در منطقه قادر نیست و نشانه های این ناتوانی بر هیچ کس پوشیده نیست. بنابراین پیش روی غرب یک گزینه قرار دارد: ادامه جنگ نرم و گسترش فتنه و حملات نظامی گاه گاه در سوریه و مرزهای عراق و سوریه و در ایران و تلاش برای بازگردادن تنش به منطقه و روابط بد میان کشورها که در آن ناموفق خواهد بود.
رهبران کشورها و مردم منطقه امروز متوجه شدهاند که روابط با روسیه و چین به بهبود امنیت منطقه و کاهش تنش میان کشورهای منطقه کمک زیادی کرده و به آشتی و تفاهم منجر شده و میتوان نتیجه گرفت که نفوذ چین و روسیه در منطقه عامل ثبات و توسعه برای منطقه است.
آیا دولت آمریکا و نخبگان آمریکایی در جریان مقایسه نفوذ روسیه یا چین که به کاهش تنش و آشتی منجر شده است با اقدامات ایالات متحده آمریکا در منطقه به ویژه در سوریه و لبنان که آشکارا ثروت سوریه را می دزدد و سیاست گرسنگی را در قبال لبنان اعمال میکند، به نظرات، مواضع و احساسات مردم منطقه و رهبران کشورهای منطقه فکر میکنند؟
منبع: رای الیوم