۲۱ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۸
گفتگو با موتورسواری که سر هیچ و پوچ مرتکب قتل شد
بازدید:۳۰۹۱
صد آنلاین | پسر جوانی که در شب قبل منجر به قتل مرد 49 ساله ای شده بود با اعترافات جدید پرونده را به سمت دیگری برد.
کد خبر : ۱۲۵۸۳۹

به گزارش صد آنلاین،   عصر روز گذشته - 20 آبان ماه - ماجرای قتل مرد 49 ساله ای در بیمارستان سینا ماموران پلیس گزارش می شود.

 

با اعلام این خبر  تیمی از کارآگاهان اداره ویژه قتل تهران به همراه بازپرس موسی رضازاده از  شعبه 11 دادسرایامور جنایی، راهی بیمارستان شدند و جسد مرد جوانی را مشاهده کردند که براثر ضربه چاقو به شکم و قفسه سینه‌اش فوت کرده بود.

تحقیقات اولیه نشان داد که پسر جوان این مرد نیز در بیمارستان بستری است و جراحت‌ هایی شبیه به پدرش دارد.

در تحقیقات بیشتر از این پسر مشخص شد که پدر و پسر تهرانی مورد حمله یک مرد موتورسوار قرار گرفته اند. پسر جوان در اظهارات خود گفت که در هنگام بازگشت به منزل، توسط مرد موتورسواری تعقیب شده و این تعقیب و گریز و سوالات عجیب این مرد موتورسوار به او احساس ناامنی شدیدی داده بود. با این حال، او به راه خود ادامه داده تا اینکه در مقابل محل زندگی اش با حمله ناگهانی مرد موتورسوار روبرو شد و شروع به داد و فریاد کرده است.

 در این زمان پدر او که صدای فریاد پسرش را شنیده بود، به کمک پسرش آمده و درگیری بین او و مرد موتورسوار رخ داده است اما مرد موتورسوار با چاقویی که داشت ضرباتی را به پدر و پسر وارد کرد. پدر خانواده در بیمارستان به علت شدت خونریزی جان باخت و پسر نیز به شدت زخمی شد.

با اطلاعاتی که به دست آمد، عملیات دستگیری قاتل در همان محل حادثه آغاز شد و لحظاتی بعد، مرد موتورسوار دستگیر شد. تحقیقات از قاتل نشان داد که او از نظر روانی دچار اختلالات است.

با دستور بازپرس رضازاده، جسد مقتول  به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در مورد قاتل و جزئیات بیشتر این پرونده همچنان ادامه دارد.

گفت و گو با متهم

متهم این پرونده که بعد از اعترافات پسر مقتول در صحنه جنایت دستگیر شده است  اعتراف کرد مدتی است که قرص های اعصاب خود را قطع کرده است.

چند سالته؟

25

سابقه داری؟

بله تعداد زیادی سابقه درگیری خیابانی و دستگیری دارم و مشهور به علی سرهنگ بودم اما از یک سال قبل هیچ درگیری نداشتم

چرا لقب سرهنگ را به تو داده بودند؟

من چون در درگیری هایی که داشتم با چاقو ضربه هایی را به کتف طرف مقابل وارد می کردم درجه های سرهنگی را روی کتف خود تاتو کرده ام به همین علت به علی سرهنگ معروف شدم

گفتی از یکسال قبل دیگر دعوا نکردی. چرا؟

من یکسال پیش توبه کرده بودم و از آن زمان تصمیم گرفتم فقط به خاطر ناموس دعوا کنم

به چه علت دعوا می کردی؟

من ناراحتی اعصاب دارم و قرص مصرف می کنم اما با کوچک ترین توهینی به رفیقانم و خانواده ام دعوا می کردم

به چه علت شروع به مصرف قرص کردی؟

من از بچگی مشکل اعصاب داشتم و همه وسایل را می شکستم به همین علت دکتر از بچگی برای من تجویز قرص کرد

از شب حادثه بگو

من به همراه خانواده قبلا در این محل زندگی می کردم اما به علت شغل پدرم چندین بار محل سکونتمان را عوض کردیم اما چندوقت یکبار به محل سابقمان برای دیدن رفیقانم می رفتم. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم به محل زندگی قبلی خودمان بازگردیم. وقتی به این محل برگشتیم  متوجه شدم تعدادی افرد ناشناس با موتور دائم در حال تعقیب  من هستند. حتی یکبار به علت این تعقیب های عجیب در خیابان دهم فروردین درگیری بین ما به وجود آمد.

شب حادثه مادر من به همراه خواهرم برای خرید به بیرون رفته بودند و به من زنگ زدند که ما نزدیک خانه هستیم و من با احساس اینکه ممکن است افرادی که من را تعقیب می کردند برای آنها  مزاحمت ایجاد کنند به بیرون منزل رفتم که ناگهان با پسر مقتول رو به رو شدم و همین منجر به درگیری بین ما شد.

جرقه اولیه درگیری از کجا بود؟

من چون مدتی بود متوجه تعقیب خودم توسط افراد متفاوتی شده بودم و این پسر را هم چند باری دیده بودم  وقتی بعد از رساندن مادر و خواهرم با موتور به کوچه بازگشتم دیدم دارد به سمت کوچه می آید به همین علت از او پرسیدم بچه این منطقه هستی؟ و او گفت نه بچه شهر ری هستم و بعد از بیان این موضوع دست خود را به سمت پیراهنش برد و من احساس کردم که ممکن است با خود چاقو همراه خود داشته باشد و از موتور پیاده شدم و به سمت او حمله کردم و همین موضوع باعث شروع درگیری بود. من چند خراش بر روی صورتش انداختم که او شروع به داد و فریاد کرد و در همین هنگام پدر او به کوچه آمد و به سمت من حمله کرد. من برای دفاع از خود یک ضربه به سمت شکم پدرش زدم.

تو در درگیری با مقتول فقط یک ضربه به بدن او وارد کردی؟

بله

اما بررسی جسد نشان از یک ضربه دیگر در کتف داشت. توضیحی در این باره نداری؟

نه من فقط یک ضربه به شکم او زدم و ضربه به کتف او وارد نکردم. احساس می کنم پسر مقتول چون قمه بزرگی به همراه داشت هنگامی که قصد زدن ضربه به سمت من را داشت اشتباهی ضربه به کتف او وارد شده است.

با توجه به اعترافات عجیب قاتل در خصوص درگیری منجر به قتل و مشکلات روانی اش با دستور بازپرس رضازاده قاتل  در اختیار ماموران اداره 10 پلیس اگاهی تهران قرار گرفت برای بررسی واقعیت داشتن اعترافاتش سپرده شد و تحقیقات بیشتر در این خصوص ادامه دارد.

رکنا

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها