۱۹ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۳۲
باند گردنبندقاپی عقاب‌ها گرفتار شدند
بازدید:۳۲۴
صد آنلاین | اوایل فروردین‌ماه امسال زن جوانی در یکی از خیابان‌های مرکزی پایتخت وحشت‌زده به اداره پلیس رفت و از دو مرد موتوارسوار به اتهام گردنبندقاپی شکایت کرد. 
کد خبر : ۱۲۵۲۴۴

به گزارش صد آنلاین، گردنبندقاپ حرفه‌ای که با همدستی یکی از دوستانش باند گردنبندقاپی عقاب‌ها را تشکیل داده بود پس از دستگیری اعتراف کرد قبلاً در ژاپن عضو باند یاکوزا‌ها بوده است.

 

 



شاکی در توضیح ماجرا گفت: «دقایقی قبل از خانه بیرون آمدم تا به خانه دوستم بروم. دوستم میهمانی گرفته بود و منتظر من بود، اما در خیابان دو سارق موتورسوار به سمتم حمله و گردنبند طلایم را سرقت کردند. یکی از آن‌ها که از روی موتورسیکلت گردنبندم را قاپید با من درگیر شد و مرا هل داد که من زمین خوردم و دستم آسیب دید. هر چقدر دادو‌فریاد کردم کسی در آن نزدیکی‌ها نبود که به کمکم بیاید و سارقان هم فرار کردند.»

 

 

 

 گردنبندقاپی‌های سریالی 
با شکایت زن جوان، تیمی از کارآگاهان اداره هیجدهم پلیس آگاهی برای شناسایی سارقان گردنبندقاپ وارد عمل شدند. بررسی‌های میدانی و بازبینی دوربین‌های مداربسته نشان داد موتورسیکلت سارقان پلاکش مخدوش است و سارقان برای اینکه شناسایی نشوند، صورتشان را با ماسک پوشانده و کلاه بر سر داشته‌اند. 
تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه مأموران با شکایت‌های مشابه و سریالی روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت دو سارق نقابدار در محله‌های مختلف تهران صبح و بعدازظهر به سمت زنانی که گردنبند به گردن دارند، حمله می‌کنند و در یک چشم برهم زدن گردنبند آن‌ها را می‌قاپند و به سرعت از محل می‌گریزند. همچنین مشخص شد در جریان این سرقت‌های سریالی بعضی از مالباخته‌ها که همگی زن هستند، آسیب دیده‌اند. 

 

 

 

 تعقیب و گریز 
 در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده می‌شد، چند روز قبل کارآگاهان اداره هیجدهم پلیس آگاهی حین گشت‌زنی متوجه شدند شهروند موتورسواری دو مرد موتورسوار دیگر را که ماسک به صورت دارند تعقیب و با صدای بلند درخواست کمک می‌کند. مأموران پلیس دریافتند دو موتورسوار لحظاتی قبل به سمت دختر جوانی حمله‌ور شده‌اند و یکی از آن‌ها گردنبند طلای او را قاپیده است. در جریان این سرقت، دختر جوان زمین خورده و با داد و فریاد از مردم کمک خواسته است و مرد جوانی که شاهد ماجرای سرقت بوده سارقان را تعقیب می‌کند. بدین ترتیب مأموران پلیس، سارقان را تعقیب کردند و سارقان وقتی شهروند موتورسوار و مأموران پلیس را در تعقیب خود دیدند با سرعت زیاد و انجام حرکات خطرناک و عبور از خیابان‌های عبور ممنوع تصمیم داشتند مأموران را از تعقیب منصرف کنند، اما پس از طی مسافتی راننده تعادلش را از دست داد و با خودروی دیگری تصادف کرد. مأموران یکی از سارقان را بازداشت کردند، اما همدست او موفق به فرار شد. 

 اعتراف 
مأموران پلیس پس از دستگیری یکی از سارقان متوجه شدند متهم دستگیر شده و همدستش همان دو سارق گردنبندقاپی هستند که از چند ماه قبل تحت تعقیب پلیس قرار دارند. با اعتراف متهم، مأموران همدست او را هم خیلی زود دستگیر کردند. دو متهم در بازجویی‌ها به گردنبندقاپی‌های سریالی اعتراف کردند. تحقیقات از دو متهم ادامه دارد. 


 یاکوزای پشیمان 
برزو گردنبند‌قاپی حرفه‌ای است که به گفته خودش قبلاً در ژاپن عضو باند یاکوزا‌ها بوده و پس از اینکه از آنجا اخراج شده، توبه کرده، اما دوباره به خاطر اینکه پول بادآورده به دست بیاورد باند گردنبندقاپی تشکیل داده است. 

برزو سابقه داری؟
نه، اولین بار است که به جرم سرقت دستگیر می‌شوم. 

پرونده‌ات نشان می‌دهد سابقه‌داری؟ 
نه، در ایران سابقه ندارم، اما در خارج از ایران سابقه دارم. 

چه سابقه‌ای و در کدام کشور؟ 
فکر کنم حدود ۲۰ سال قبل برای کار به ژاپن رفتم. آن زمان حدوداً ۲۰ ساله بودم و می‌خواستم در ژاپن زود پولدار شوم که وارد باند یاکوزا‌های ژاپن شدم. من موادمخدر پخش می‌کردم و جزو اعضای اصلی باند نبودم و یک عضو معمولی بودم. وقتی دستگیر شدم در ژاپن به زندان افتادم و بعد از مدتی حدوداً سال ۹۵ از کشور ژاپن اخراج شدم و به ایران برگشتم. 
دوباره در ایران شروع به سرقت کردی؟ 
نه، وقتی به ایران آمدم، توبه کردم و تصمیم گرفتم ازدواج کنم و زندگی درستی را در پیش بگیرم. واقعاً هم تا همین اواخر دست به خلاف نزدم و زندگی‌ام خوب بود، اما سرانجام توبه‌ام را شکستم. 

چه شد که توبه‌ات را شکستی؟ 
واقعیتش دوباره همان طمع پولدار شدن بود، اما وسوسه دوستانم هم بی‌تأثیر نبود. مدتی قبل در یک میهمانی شرکت و در آنجا گل مصرف کردم. دوستان خلافکارم هم بودند و فهمیدم درآمد خوبی دارند که من هم تصمیم گرفتم با پژمان گردنبندقاپی کنم. 

درباره شیوه سرقت‌هایتان توضیح بده؟ 
دوستم رانندگی می‌کرد و من هم که چشمان تیزی مثل عقاب دارم بر سر زنان خراب می‌شدم و گردنبند آن‌ها را می‌قاپیدم، به همین خاطر نام باندمان را عقاب گذاشته بودم. از طرفی من موتورسوار خوبی نیستم، اما خیلی فرزم و دوستم موتورسوار حرفه‌ای است و جنون سرعت دارد، به همین خاطر ما دو جفت خوب برای گردنبندقاپی بودیم و در اکثر سرقت‌ها هم موفق عمل می‌کردیم. 

طعمه‌هایتان مرد هم بودند؟ 
اصلاً، همه زن بودند، چون اولاً مردان خیلی کم طلا به گردن می‌اندازند و از طرفی هم سرقت از مردان سخت است، به خاطر قدرت بدنی که دارند. 

پس طلا‌های زیادی گیرتان آمده؟ 
همه سرقت‌های ما موفق نبود. خیلی از گردنبند‌ها را وقتی به طلافروشی می‌بردیم تازه می‌فهمیدیم که بدل است. 

مالخرتان که بود؟ 
از دوستان نزدیک همدستم بود.

چرا به مالباخته‌ها آسیب می‌زدید؟ 
اتفاقاً من حرفه‌ای بودم و خیلی تلاش می‌کردم مالباخته‌ها آسیب نبینند، چون چند سال قبل یکی از دوستانم هنگام سرقت مالباخته‌ای را هل داده بود و سر مالباخته به جدول برخورد و فوت کرده بود. دوستم چند سالی در انتظار چوبه دار بود، اما موفق شد رضایت بگیرد، به همین خاطر من حواسم به مالباخته بود، اما گاهی هم مالباخته حین سرقت زمین می‌خورد که خیلی جدی نبود.

جوان آنلاین 
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها