سرقت و قتل همزمان در خانه آقای کارمند
پس از برقراری این تماس بازپرس موسی رضازاده و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و با جسد زن 53 ساله در تخت خوابش مواجه شدند. چند ساعتی بیشتر از زمان مرگ نمیگذشت و علت مرگ خفگی اعلام شد.بررسیها نشان میداد که طلاهای مقتول نیز به سرقت رفته است و آثار خراش روی دست زن میانسال حکایت از درگیری او با قاتلش داشت. سالم بودن درهای ورودی خانه، فرضیه قتل بدلیل سرقت طلاهای مقتول را رد میکرد و از سویی اختلافات زوج میانسال و تماس همسر مقتول با زن همسایه، احتمال جنایت خانوادگی را قوت می بخشید.کارآگاهان که به همسر مقتول شک کرده بودند برای بازبینی دوربینهای مداربسته بانک به محل کار او رفتند و دریافتند نوید( همسر مقتول) روز حادثه سه بار بانک را ترک کرده و مدام تلفنی در حال صحبت و مکالمه بوده است.تحقیقات تیم جنایی از همکاران نوید، فرضیه قتل بدست همسر را پررنگ کرد، یکی از همکاران وی در تحقیقات گفت:مدتی قبل نوید از اجاره آدمکش برای قتل همسرش حرف میزد و از من پرسید کسی را میشناسی. بعد که پرسیدم کسی را پیدا کردی او در پاسخ گفت که شوخی کرده و هیچ مشکلی با همسرش ندارد.
اینکه روز حادثه 30 میلیون تومان از حساب مرد میانسال برداشت شده و او بیدلیل بین همکارانش شیرینی پخش کرده است شک و ظن را نسبت به قاتل بودن نوید قوت بخشید. کارمند بانک که ابتدا منکر قتل همسرش بود در مواجهه با مدارک پلیسی به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت:
تمام داراییام را در اختیارم همسرم قرار داده بودم و حتی یک وام 200 میلیونی برای مهناز گرفتم اما او اقساطش را پرداخت نکرد و من مجبورم شدم اقساط وام را پرداخت کنم. مهناز حتی حاضر نمیشد اموالی که به نامش زده بودم را به من برگرداند.همین موارد باعث شد که اختلافات ما روز به روز بیشتر شود و با اینکه یکبار از هم جدا شده بودیم به خاطر بچههایم دوباره ازدواج کردیم ولی دیگر نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و از یک سال قبل، تصمیم به قتل همسرم گرفتم. برای قتل او سناریوهای زیادی طراحی کرده بودم.
اول میخواستم که با خوراندن قرص او را به قتل برسانم، اما ترسیدم که لو بروم. بعد تصمیم گرفتم آدمکشی را برای این کار اجیر کنم. سه ماه قبل از قتل همسرم، موضوع را به یکی از دوستانم گفتم و او دو خلافکار را به من معرفی کرد. بعد از چندین جلسه به توافق رسیدیم و آدرس و کلید خانهام را به آنها دادم تا همسرم را به قتل برسانند.با آدمکشها در تماس بودم و بعد از دقایقی آنها به من اطلاع دادند که همسرم را با روسری خفه کرده و طلاهایش را که حدود 400 میلیون تومان ارزش داشت سرقت کردهاند. بعد از جنایت هم آنها را در خیابانی همان حوالی دیدم و 30 میلیون تومان به عنوان دستمزد پرداخت کردم. بعد هم برای اینکه ماجرا را طبیعی نشان دهم به زن همسایهمان زنگ زدم تا وانمود کنم که نگران همسرم هستم.