۱۹ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۰
صاحب مغازه موبایل‌فروشی سردسته سارقان بود 
بازدید:۱۲۹۴
صد آنلاین | چندی قبل دختر جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از دو مرد موتور سوار به اتهام سرقت گوشی تلفن همراهش شکایت کرد. 
کد خبر : ۱۱۸۴۱۴
به گزارش صد آنلاین،  صاحب یک مغازه موبایل‌فروشی که با همدستی سه عضو باندش دست به سرقت‌های سریالی گوشی‌های تلفن همراه می‌زدند، بازداشت شد. همدستان متهم تحت تعقیب قرار دارند. 
 
 
 
چندی قبل دختر جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از دو مرد موتور سوار به اتهام سرقت گوشی تلفن همراهش شکایت کرد. 
وی گفت: «در یکی از خیابان‌های شرقی از محل کارم بیرون آمدم تا به خانه‌مان بروم. کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که تلفن همراهم زنگ خورد. وقتی گوشی‌ام را از کیفم بیرون آوردم، موتورسیکلتی با دو سرنشین به من نزدیک شد و ناگهان ترک‌نشین آن گوشی‌ام را از دستم قاپید و فرار کرد.»
 
 شکایت‌های سریالی 
با شکایت دختر جوان، مأموران تحقیقات خود را به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی عاملان سرقت آغاز کردند. 
مأموران در بررسی دوربین‌های مداربسته متوجه شدند سارقان برای اینکه شناسایی نشوند، نقاب به صورت داشته و پلاک موتورشان را هم مخدوش کرده‌اند. 
تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت و مأموران با شکایت‌های مشابه دیگری روبه‌رو شدند که بررسی‌ها نشان داد چهار مرد نقابدار در گروه‌هایی دو و چهار نفری با موتور‌سیکلت تلفن همراه شهروندان را در پشت چراغ قرمز و داخل خیابان‌های خلوت سرقت می‌کنند. 
 
 تماس دختر جوان 
در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده می‌شد، دختر جوانی با اداره پلیس تماس گرفت و آدرس پاتوق سارقان حرفه‌ای را در مغازه موبایل فروشی را در یکی از خیابان‌های غربی تهران به مأموران داد. 
وی گفت: «صاحب مغازه پسر جوانی به نام تیمور است که همراه دوستانش هر روز به سرقت می‌رود و تلفن‌های سرقتی را در مغازه‌اش می‌فروشد.»
با اطلاعاتی که دختر جوان در اختیار مأموران قرار داد، تیمی از کارآگاهان مبارزه با سرقت موبایل راهی مغازه موبایل‌فروشی شدند. مأموران داخل مغازه تعداد زیادی موبایل سرقتی کشف و تیمور را بازداشت کردند. تیمور در بازجویی‌ها جرم خود را انکار کرد، اما بررسی‌ها نشان داد وی عضو همان باند چهار سارقی است که از مدتی قبل به صورت تیم‌های دو و چهار نفره تلفن همراه شهروندان را سرقت می‌کنند. 
 
 سرقت زنی با لباس مردانه 
با به دست آمدن این اطلاعات متهم دوباره مورد بازجویی قرار گرفت و این‌بار در ادعایی گفت: «چند سالی است مغازه موبایل‌فروشی دارم تا اینکه با دختری به نام شهین دوست شدم و نامزد شدیم. مدتی قبل فهمیدم او سارق است و با لباس مردانه همراه سه سارق دیگر به سرقت می‌رود. وقتی دستش رو شد، به من پیشنهاد داد تلفن‌های سرقتی او را در مغازه‌ام بفروشم. ابتدا قبول نکردم، اما بعد تهدید کرد مهریه چند میلیاردی‌اش را به اجرا می‌گذارد و مرا به زندان می‌اندازد و من هم از ترس قبول کردم موبایل‌های سرقتی او و سه همدستش را بفروشم.»
با ادعای متهم، مأموران شهین را هم بازداشت کردند، اما بررسی‌ها نشان داد متهم وقتی متوجه می‌شود نامزدش قصد جدایی دارد برای انتقام از او به دروغ پای او را به پرونده سرقت باز می‌کند. 
بدین ترتیب مأموران دختر جوان را آزاد کردند و متهم را مورد بازجویی فنی قرار دادند. متهم در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی با همدستی سه نفر از دوستانش اعتراف کرد. تلاش برای دستگیری سه همدست متهم ادامه دارد. 
 
 کینه شتری 
تیمور وقتی موفق به فریب مأموران نشد و مجبور شد همدستانش را لو دهد، در بازجویی‌ها گفت، چون از نامزدش کینه به دل داشته می‌خواسته او را هم سابقه‌دار کند. 
 
تیمور چرا سرقت‌ها را به گردن نامزدت انداختی؟ 
من از او کینه شتری داشتم و می‌خواستم هر طوری شده از او انتقام بگیرم. 
 
چرا؟
چون به خاطر او سرقت می‌کردم. می‌خواستم زودتر پولدار شوم تا از من طلاق نگیرد. 
 
بیشتر توضیح بده؟
مدتی قبل در یک میهمانی با شهین آشنا شدم. من دانشجوی انصرافی بودم، اما به او نگفتم که دانشجوی انصرافی هستم. برای اینکه کم نیاورم، به او گفتم دانشجوی دکتری هستم و به دروغ هم ادعا کردم پدرم تاجر است و پولداریم. مدتی از رابطه ما گذشته بود که به هم علاقه پیدا کردیم و به خواستگاری‌اش رفتم. البته فکر کردم بعد از ازدواج وقتی واقعیت را به او بگویم و بفهمد پولدار نیستم و دانشجوی انصرافی هستم، با من کنار می‌آید. پس از عقد او متوجه شد و من هم برای اینکه پولدار شوم تصمیم گرفتم سرقت کنم. 
 
یعنی اگر پولدار نمی‌شدی، طلاق می‌گرفت؟ 
بله. وقتی فهمید وضع مالی‌ام خوب نیست درخواست طلاق داد. به خاطر همین هم سرقت‌ها را گردن او انداختم تا سابقه‌دارش کنم. 
 
با دوستانت چطور آشنا شدی؟ 
من مغازه موبایل‌فروشی دارم و مدتی قبل پسر جوانی موبایل سرقتی را برای فروش به مغازه‌ام آورد. وقتی فهمیدم سود خوبی دارد، خریدم و بعد از آن هم او همیشه برای من موبایل سرقتی می‌آورد تا اینکه با دوستانش آشنا شدم و تصمیم گرفتم خودم نیز با آن‌ها به سرقت بروم.
مهر
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها