به گزارش صد آنلاین، سه سال از ازدواج حسن و فرشته گذشته است و آنها تصمیم به طلاق گرفتهاند. حسن خواهان طلاق است. فرشته از زندگی مشترکش میگوید.
*چند سال است همسرت را میشناسی؟
ما از دوران دانشجویی با هم آشنا بودیم و سه سال است ازدواج کردهایم.
*از روی علاقه ازدواج کردید؟
فکر میکردم از روی علاقه ازدواج کردهایم. واقعا حسن را دوست داشتم اما بعد متوجه شدم که او برای فراموش کردن دختری که دوستش داشته با من وارد رابطه شده و ازدواج کرده است.
*چطور این موضوع را فهمیدی؟
خودش گفت!
*تعریف کن ماجرا چطور اتفاق افتاد؟
بعد از ازدواجمان متوجه رفتارهای سرد همسرم شدم. او نسبت به من خیلی بیتفاوت رفتار میکرد. ما مدتها مشاوره رفتیم و یک روز در جلسه مشاوره گفت که دختر دیگری را دوست داشته و چون او ترکش کرده با من وارد رابطه شده است.
*برای همین تصمیم به طلاق گرفتید؟
این تصمیم شوهرم بود. من با همه حرفهایی که زد حاضر بودم در این زندگی بمانم اما گفت که نمیخواهد ادامه بدهد و میخواهد جدا شود. میگوید فکر میکند به من ظلم میکند اما من فکر میکنم با این حرفها میخواهد مرا آرام کند و در واقع از ازدواجش پشیمان است.
*قبول کرده حق و حقوق تو را بدهد؟
چیزی ندارد که بدهد. من هم دنبال اینکه حق و حقوقی بگیرم نیستم. فقط میخواهم از وضعیتی که هستم نجات پیدا کنم.
*خانوادههایتان چه میگویند؟
همه متعجب هستند اما من به حسن قول دادم دلیل طلاق را نگویم و سر قولم هم هستم.
*فکر میکنی این رابطه پایان پیدا کرده است؟
حداقل میدانم برای شوهرم تمام شده است و من هم مردی را که دوستم ندارد، نمیخواهم.