به گزارش صد آنلاین، در سال ۱۴۰۰، خانواده یک زن میانسال با مراجعه به پلیس، اعلام فقدانی مادرشان را گزارش کردند.
به گفته دختران این زن، برادرشان آخرین کسی بود که با مادر درگیر شده و پس از مشاجرهای تند، هر دو از خانه خارج شدند.
پس از آن، هیچ خبری از مادر به دست نیامد.
پلیس بلافاصله تحقیقات خود را آغاز کرد و با بررسی تمامی سرنخها و اطلاعات موجود، متوجه شد که پسر خانواده نقش کلیدی در ناپدید شدن مادر دارد.
بررسیهای پلیسی حاکی از آن بود که متهم پس از ارتکاب جرم، با دقت و مهارت اقدام به پنهانکاری و از بین بردن آثار جرم کرده است.
استفاده از روشهای پیچیده پاکسازی خودرو و تغییر روایتهای پیدرپی توسط متهم، کار را برای ماموران دشوار کرده بود.
در ادامه، پسر خانواده پس از بازداشت به دفعات اعتراف کرد که با انگیزههای قبلی و به دلیل اختلافات قدیمی با مادرش، او را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و جسد را دفن کرده است.
اما نکته مهم این بود که او در طول این سه سال هیچگاه محل دقیق دفن جسد را اعلام نکرد،این در حالی بود که شواهد پلیسی نشان میداد او اطلاعات کاملی از مکان پنهان شدن جسد دارد.
تحقیقات پلیس در طول این مدت بر اساس اظهارات ضدونقیض متهم و شواهد موجود ادامه داشت و دختران خانواده (اولیای دم) نیز با درخواست از مراجع قضایی خواستار اجرای عدالت و پیگیری جدی موضوع شدند.
متهم در بازجوییها سعی داشت با ارائه اطلاعات نادرست، روند تحقیقات را منحرف کند.
با این حال، نیروهای پلیس موفق به جمعآوری شواهد کافی شدند که نشان میداد وی از ابتدا در صدد مخفی کردن جرم خود بوده است.
در نهایت، با توجه به شواهد و مدارک موجود و اظهارات متناقض متهم، بازپرس پرونده، موسی رضازاده از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران پس از بررسی دقیق موضوع، حکم بر ارجاع پرونده به دادگاه کیفری صادر کرد.
این پرونده به دلیل قتل عمد و دفن غیرقانونی و همچنین پنهانکاری پس از جرم، به دادگاه ارسال شد تا متهم برای اتهامات وارده محاکمه شود.
مهر