آخرین اخبار
۰۸ مهر ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۵
سرقت‌های سریالی خلبان قلابی از دختران برای مهاجرت به کانادا
بازدید:۱۷۹۵
صد آنلاین | اواسط مردادماه امسال دختر جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از پسر مورد علاقه‌اش به نام ماهور به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد. 
کد خبر : ۱۱۵۵۱۴

به گزارش صد آنلاین،  خواستگار قلابی که خودش را به دختران جوان خلبان معرفی و اموال آن‌ها را سرقت می‌کرد در بازجویی‌ها ادعا کرد می‌خواسته با پول‌های سرقتی به کانادا مهاجرت کند. 
اواسط مردادماه امسال دختر جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از پسر مورد علاقه‌اش به نام ماهور به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد. 
وی در توضیح ماجرا گفت: «چندی قبل در گروه تلگرامی با پسر جوانی به نام ماهور آشنا شدم. در گروه افراد زیادی عضو بودند و با هم گفت‌وگوی اینترنتی داشتیم و گاهی هم پیامکی با هم در ارتباط بودیم. هر کسی از شغل و درآمدی که داشت صحبت می‌کرد و ماهور هم ادعا می‌کرد خلبان است. البته اطلاعات زیادی هم درباره خلبانی و مراقبت‌های پرواز داشت و دوستانش او را خلبان صدا می‌زدند. چند روز قبل او به من ابراز علاقه کرد و گفت قصد دارد همراه خانواده‌اش به خواستگاری من بیاید. خوشحال بودم که شریک زندگی آینده‌ام خلبان است و از آن روز به بعد ارتباط و صمیمیت ما بیشتر شد تا اینکه با هم قرار ملاقات گذاشتیم. او در چند روزی که با من ارتباط پیامکی داشت، متوجه شد من علاقه زیادی به طلا و تصمیم دارم مقداری طلا بخرم. ماهور به من گفت یکی از دوستانش طلافروشی دارد و پیشنهاد داد با او برای خرید به طلافروشی دوستش بروم.»

 تله 
دختر جوان ادامه داد: «من به ماهور اعتماد کردم، اما خبر نداشتم او برای سرقت اموالم تله‌ای پهن کرده است. در نهایت امروز در حالی که تمامی پول‌هایم را برای خرید طلا برداشته بودم سر قرار رفتم. ماهور با خودروی مدل بالایی سر قرار آمد و مرا سوار کرد. در میانه راه چند باری تلفن همراهش زنگ خورد، او هم درباره پروازه‌هایش پشت گوشی صحبت کرد و به چند نفری که مدعی بود از دوستانش هستند قول داد برای آن‌ها بلیت هواپیما رزرو کند. به‌هرحال ما با هم به رستورانی رفتیم و ماهور هم شام مفصلی سفارش داد. پس از اینکه شام خوردم به سرویس بهداشتی رفتم، اما لحظاتی بعد وقتی برگشتم خبری از ماهور نبود و حتی کیف دستی‌ام که پول‌هایم، تعدادی سکه، کارت‌های عابر و تلفن همراهم داخل آن بود روی میز نبود. ابتدا فکر کردم او هم به سرویس بهداشتی رفته، اما بعد فهمیدم او اموالم را سرقت کرده و مرا با هزینه سرسام‌آور رستوران تنها گذاشته است.»

 کتک‌کاری برای سرقت 
با شکایت دختر جوان، پرونده به دستور بازپرس دادسرا برای رسیدگی در اختیار تیمی از مأموران پلیس قرار گرفت. مأموران در نخستین گام با چند شکایت مشابه دیگر نیز روبه‌رو شدند که همگی حکایت از آن داشت متهم مرد هزار چهره‌ای است که در گروه‌های تلگرامی خودش را به طعمه‌هایش دکتر، خلبان، مربی ورزش، تاجر و هنرپیشه معرفی و به بهانه خواستگاری اموال دختران جوان را سرقت می‌کند. همچنین مشخص شد متهم در بعضی سرقت‌ها، حتی دختران جوان را به پارک‌های خلوت می‌کشاند و پس از ضرب و جرح و کتک‌کاری اموال آن‌ها را به زور سرقت می‌کند. 
یکی از شاکیان گفت: «با سارق در گروه تلگرامی آشنا شدم. او مدعی بود ورزشکار و مربی ورزشی است. او از من خواستگاری کرد و برای صحبت با هم در پارکی قرار گذاشتم. وقتی پارک خلوت شد ناگهان به من حمله کرد و مرا به شدت کتک زد و اموالم را سرقت کرد.»

 جدال با دختر ورزشکار 
تحقیقات برای دستگیری خواستگار هزار چهره ادامه داشت تا اینکه به مأموران پلیس خبر رسید مرد جوانی هنگام سرقت اموال دختر مورد علاقه‌اش در یکی از پارک‌ها در درگیری با وی زخمی و از محل گریخته است. بررسی‌ها نشان داد سارق فراری به نظر می‌رسد همان مرد هزار چهره‌ای است که طعمه‌هایش را در گروه‌های تلگرامی از بین دختران پولدار انتخاب می‌کند و بعد به بهانه صحبت کردن درباره ازدواج آن‌ها را به پارک و رستوران می‌کشاند و اموالشان را در فرصتی مناسب سرقت می‌کند. 
بدین ترتیب مأموران برای بررسی حادثه به پارک رفتند و دریافتند متهم فراری همان خواستگار هزار چهره است، اما در آخرین سرقت خود خبر نداشته که طعمه‌اش ورزشکار است و حین درگیری برای سرقت به شدت زخمی و مجبور به فرار می‌شود. از سوی دیگر دختر جوان هم تأیید کرد که خواستگار قلابی‌اش خودش را خلبان معرفی کرده و زمانی که قصد سرقت و تجاوز به او را داشته با تکه‌سنگی چند ضربه به سر و دست او زده است. 
بنابراین مأموران برای شناسایی سارق رد خون او را گرفتند تا اینکه چند خیابان آن‌طرف‌تر دیگر نشانه‌ای از لکه‌های خون پیدا نشد. مأموران احتمال دادند سارق در این مکان سوار خودرویی شده و فرار کرده است، به همین دلیل دوربین‌های مداربسته محل را بررسی کردند. دوربین‌ها نشان داد ساعتی قبل از حادثه، مرد جوان با خودروی پرایدی به این مکان آمده و خودرویش را کنار خیابان پارک کرده و زمان حادثه هم سوار خودرو شده و فرار کرده است. 

 اعتراف 
مأموران پلیس در ادامه پلاک خودروی پراید را بررسی کردند که مشخص شد خودرو متعلق به مرد ۳۰ ساله‌ای به نام بهنام است. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران مخفیگاه بهنام را شناسایی کردند و او را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی از دختران جوان در پوشش خواستگار اعتراف کرد. تحقیقات از متهم ادامه دارد. 


 گفتگو با متهم

 مهاجرت به کانادا 
متهم که هیچ سابقه‌ای در پرونده‌اش ندارد، مدعی است می‌خواسته از این راه ثروت هنگفتی به دست آورد و برای زندگی به کشور کانادا مهاجرت کند. 

بهنام سابقه داری؟ 
نه، هیچ سابقه‌ای ندارم. 

چه شد که تصمیم گرفتی اموال دختران جوان را سرقت کنی؟ 
من از دوران نوجوانی دوست داشتم زندگی مرفهی داشته باشم و در ناز و نعمت زندگی کنم، اما خانواده‌ام پولدار نبودند و به آرزویم نرسیدم. از طرفی هم مدتی بود تصمیم گرفته بودم برای زندگی به کانادا مهاجرت کنم، به همین دلیل به پول زیادی نیاز داشتم که تصمیم گرفتم این پول را از هر طریقی که شده به دست آورم و به آرزویم برسم. 

این شیوه و شگرد چگونه به ذهنت رسید؟ 
واقعیتش یک دوست دارم که مثل خودم وضع مالی خوبی ندارد، اما مدتی قبل متوجه شدم ولخرجی می‌کند و لباس‌های مارک‌دار می‌پوشد. وقتی از او سؤال کردم به من گفت مدتی قبل در اینستاگرام با دختر پولداری آشنا شده و از او خواستگاری کرده است و آن دختر برایش خرج می‌کند. دوستم گفت پدر دختر مورد علاقه‌اش تاجر است و پول توجیبی دخترش برای یک ماه اندازه هزینه زندگی یک سال ماست. وقتی صحبت‌های دوستم را شنیدم، فهمیدم می‌توانم از دختران پولدار به بهانه خواستگاری کلاهبرداری یا اموالشان را سرقت کنم. 

از چه زمانی این ایده به ذهنت رسید؟ 
فکر کنم مردادماه امسال بود که نقشه را طراحی کردم. 
چطور عضو گروه‌های تلگرامی می‌شدی؟ 
من خودم گروه تشکیل می‌دادم و بعد از طریق کسانی که عضو می‌شدند با گروه‌های دیگر آشنا می‌شدم و کم‌کم طعمه‌هایم را از بین دختران پولدار انتخاب می‌کردم. معمولاً خودم را خلبان معرفی می‌کردم، چون اطلاعات زیادی درباره خلبانی دارم. من عاشق خلبانی هستم و دوست داشتم در آینده خلبان شوم، به همین خاطر اطلاعاتم درباره خلبانی خیلی زیاد است. البته برای اینکه شناسایی نشوم به بعضی از دختران خودم را ورزشکار، تاجر و هنرپیشه هم معرفی می‌کردم. 

چند دختر را فریب دادی؟ 
فکر کنم شش یا هفت دختر.

چطور در آخرین طعمه‌ات به دام افتادی؟ 
آخرین دختر را برای سرقت اموالش به پارکی کشاندم، اما فکر نمی‌کردم او ورزشکار باشد. وقتی به او حمله کردم که کیفش را به زور بگیرم با پا ضربه‌ای محکم به من زد و من زمین خوردم و بعد هم تکه‌سنگی برداشت و به سرم زد. احتمال دادم اگر درگیری با او را ادامه دهم به قیمت جانم تمام شود، به همین دلیل فرار کردم، اما همین موضوع سرنخی شد و پلیس مرا شناسایی و دستگیر کرد. 

قصد تجاوز هم داشتی؟ 
من فقط قصدم سرقت اموال بود و می‌خواستم پول به دست آورم، اما وقتی با آخرین طعمه‌ام روبه‌رو شدم شیطان وسوسه‌ام کرد و تصمیم گرفتم او را آزار و اذیت کنم که دختر جوان در درگیری مرا به شدت زخمی کرد. 

حرف آخر؟ 
خیلی پشیمان هستم،‌ای کاش زرق و برق زندگی دیگران مرا نمی‌گرفت و به فکر کار درست و حسابی می‌افتادم تا الان آزادانه زندگی می‌کردم.

مهر
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها