پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند و از بهزیستی و بیمارستانهای تهران استعلام گرفتند، اما اثری از دو کودک خردسال پیدا نکردند.
با توجه به حساسیت موضوع و احتمال وقوع جنایت، کارآگاهان پدر کودکان را مورد بازجویی قرار دادند. او در اظهارات متناقضی گفت: با همسرم مشکل دارم، اما این به معنای دخالت من در این ماجرا نیست. زمانی که فرزندانم گم شدند، سرکار بودم. من هم نگران فرزندانم هستم و از همسرم به خاطر ناتوانی در مراقبت از آنها شکایت دارم.
تیم جنایی در ادامه تحقیقات متوجه شدند که مادربزرگ پدری کودکان در این ماجرا دست دارد و تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف خانه نیز این موضوع را تأیید کرد. مأموران به خانه مادربزرگ مراجعه کرده و کودکان را پیدا کردند.
این زن میانسال در جریان تحقیقات گفت: عروسم با زیادهخواهی و دریافت مهریه سنگین، زندگی پسرم را نابود کرد. او به فرزندانش بسیار وابسته است و به همین دلیل میخواستم او را اذیت کنم. آن روز مقابل خانهشان ایستادم تا عروس سابقم از خانه خارج شود؛ سپس زنگ آیفون را زدم، وارد خانه شدم، و نوههایم را به بهانه بردن به مهدکودک با خود بردم. این موضوع را فقط با پسرم در میان گذاشتم.
مهر