آخرین اخبار
۱۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶
دام اینستاگرامی دختر جوان برای مرد بدهکار
بازدید:۱۴۲
صد آنلاین | دختر جوان وقتی فهمید مردی از شوهر دوستش کلاهبرداری کرده در اینستاگرام با او ارتباط دوستانه برقرار کرد و با قرار صوری او را با همدستی زوج جوان ربود. 
کد خبر : ۱۱۰۷۱۹

به گزارش صد آنلاین،  دختر جوان وقتی فهمید مردی از شوهر دوستش کلاهبرداری کرده در اینستاگرام با او ارتباط دوستانه برقرار کرد و با قرار صوری او را با همدستی زوج جوان ربود. 
اواخر اسفندماه سال قبل، مرد جوانی سراسیمه به اداره پلیس تهران رفت و از دو زن و یک مرد جوان به اتهام آدم‌ربایی، اخاذی و سرقت اموالش شکایت کرد. 
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «کارم خرید و فروش خودرو، خانه و زمین است و وضع مالی‌ام خوب است. چند روز قبل در اینستاگرام با دختر جوانی به نام شهره آشنا شدم. شهره ادعا کرد مهندس است و پدرش هم یکی از سرمایه داران تهران و تاجر است. چند روزی با هم ارتباط پیامکی و تلفنی داشتیم و من کم‌کم عاشق او شدم و او هم به من ابراز علاقه کرد و در نهایت هم به او پیشنهاد ازدواج دادم. شهره پیشنهاد مرا قبول کرد، اما گفت لازم است از نزدیک با هم آشنا شویم و درباره زندگی آینده‌مان با هم صحبت کنیم و اگر از نظر اخلاقی و فرهنگی با هم اختلافی نداشتیم همراه خانواده‌ام به خواستگاری‌اش بروم. برای آشنایی بیشتر او را به کافی‌شاپی در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر دعوت کردم و او هم قبول کرد.»

 بی هوش 
شاکی ادامه داد: «خوشحال بودم از اینکه قرار بود با دختر پولداری درباره ازدواج صحبت کنم و خیلی زود با او قرار گذاشتم و چند ساعت قبل هم سر قرار حاضر شدم. وقتی شهره می‌خواست سوار خودرویم شود یک زن و مرد جوان هم از راه رسیدند و مرا به بهانه اینکه مزاحم شهره شده‌ام، کتک زدند به طوری که بی‌هوش شدم. وقتی به هوش آمدم داخل سوله مخروبه‌ای بودم و دوباره زن و مرد جوان مرا به شدت کتک زدند و به زور از من سفته سفید امضا و برگه سفید امضا گرفتند و ادعا کردند من به آن‌ها چند میلیارد تومان بدهکارم. چهار ساعتی گروگان آن‌ها بودم و زن و مرد جوان هم در حالی که دست و پای مرا با طناب بسته بودند، از سوله بیرون رفتند و مرا تنها گذاشتند و به التماس‌های من هم توجهی نکردند. پس از این من شروع به داد و فریاد کردم و ساعتی بعد دو مرد زباله‌گرد که در آن اطراف بودند صدای کمک‌خواهی و ناله‌های مرا شنیدند و به کمکم آمدند و دست و پای مرا باز کردند و من هم بلافاصله به اداره پلیس آمدم تا از آدم‌ربایان شکایت کنم.»

 شناسایی در اینستاگرام 
با شکایت مرد جوان پرونده به دستور قاضی صادق‌زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. 
مأموران در بررسی‌های فنی هیچ رد‌پایی از دختر جوان و دو همدستش پیدا نکردند و از سوی دیگر مشخص شد دختر جوان پس از حادثه صفحه اینستاگرامش را بسته است. 
تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل پس از گذشت شش ماه از حادثه شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و گفت رد دختر جوان را در اینستاگرام پیدا کرده‌است. وی گفت: «پس از حادثه دختر جوان صفحه اینستاگرامش را بست و من هم هر چقدر تلاش کردم ردی از او پیدا نکردم. من احتمال دادم شهره دوباره صفحه دیگری در اینستاگرام باز می‌کند، چون او در اینستاگرام خیلی فعال بود و به همین دلیل هر روز در اینستاگرام پرسه می‌زدم تا اینکه امروز متوجه شدم او صفحه جدیدی باز کرده‌است. وقتی عکس‌های او را دیدم مطمئن شدم شهره است و تصمیم گرفتم به افسر پرونده‌ام خبر دهم.»

 اعتراف 
 با اطلاعاتی که شاکی در اختیار پلیس قرار داد مأموران شهره را شناسایی و وی را بازداشت کردند. 
متهم ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با مدارک و دلایل روبه‌رو شد به جرم خود با همدستی یکی از دوستانش به نام فریده و شوهر او اعتراف کرد. 
وی گفت: «من و فریده از دوران کودکی با هم دوست صمیمی هستیم. او شوهر کرد و شوهرش هم در کار خرید و فروش خودرو و املاک فعالیت می‌کرد. مدتی قبل فریده را دیدم که خیلی به هم ریخته‌بود. وقتی از او درباره اوضاع و احوالش سؤال کردم، گفت مردی به نام سروش از شوهرش کلاهبرداری ۵ میلیارد تومانی کرده و شوهرش هم ورشکست شده‌است. فریده گفت از سروش شکایت کرده‌اند، اما پلیس ردی از او پیدا نکرده‌است. از آنجایی که من در فضای مجازی فعال هستم فریده از من خواست اگر در فضای مجازی ردی از او پیدا کردم به او خبر دهم. خیلی دلم به حال دوستم سوخت و تصمیم گرفتم به او کمک کنم تا مرد کلاهبردار را به دام بیندازیم و دوستم را خوشحال کنم. مشخصات سروش را گرفتم و پس از مدتی متوجه شدم او در اینستاگرام صفحه‌ای دارد. با او طرح دوستی ریختم و موضوع را به فریده گفتم و بعد هم تصمیم گرفتیم او را به بهانه دوستی سر قرار بکشانیم و بعد فریده و شوهرش طلبشان را از او بگیرند. 
با نقشه‌ای که فریده طراحی کرده‌بود، من به سروش پیام دادم و پس از چند روز هم به او ابراز علاقه کردم به طوری که به من پیشنهاد ازدواج داد. به همین بهانه با او قرار ملاقات گذاشتم تا درباره زندگی آینده‌مان با هم صحبت کنیم. وقتی سر قرار حاضر شد فریده و شوهرش آمدند و او را کتک زدند و به سوله مخروبه‌ای در جنوب تهران منتقل کردند و در آنجا بابت طلبشان از او سفته سفید امضا گرفتند.»

 اختلاف مالی 
با اعتراف متهم، مأموران فریده و شوهرش را بازداشت کردند. دو متهم در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کردند. شوهر فریده گفت: «سروش از من کلاهبرداری کرد و فراری شد. من از او شکایت کردم و همسرم در جریان شکایت من بود، اما خبر نداشتم که او و دوستش چه نقشه‌ای برای سروش طراحی کرده‌اند. وقتی همسرم گفت دوستش در اینستاگرام با سروش ارتباط دوستانه برقرار کرده و به بهانه ازدواج با او قرار ملاقات گذاشته است، خوشحال شدم که در نهایت بدهکارم را می‌توانم به دام بیندازم و همراه همسرم به محل قرار رفتم. من سروش را کتک زدم و از او سفته سفید امضا گرفتم تا طلبم را از او بگیرم.»
شاکی هم در تحقیقات پلیسی اعلام کرد که با مرد جوان اختلاف مالی دارد، اما فکر نمی‌کرده شهره از سوی آن‌ها برای آدم‌ربایی اجیر شده‌است. 
تحقیقات از متهمان ادامه دارد.

ایرنا
اشتراک گذاری:
ارسال نظر