به گزارش صد آنلاین، در سالهای اخیر، معضل "سگهای ولگرد" در ایران به یکی از چالشهای جدی در حوزه مدیریت شهری و بهداشت عمومی تبدیل شده است.
این حیوانات که زمانی به عنوان نگهبانان وفادار انسان شناخته میشدند، اکنون به یک تهدید جدی تبدیل شده و افزایش تعداد سگهای ولگرد در بسیاری از شهرها و روستاهای کشور نگرانیهایی از جمله تهدیدهای بهداشتی، افزایش موارد گزش و حتی بروز بیماری مرگبار "هاری" را به همراه داشته است.
علاوه بر این، حضور گسترده این سگها در معابر عمومی، معظلات برای شهروندان ایجاد کرده و دنبال این مسائل اقدامات گستردهای از سوی نهادهای مرتبط جهت کنترل و مدیریت این وضعیت آغاز شده است اما مباحث اخلاقی و نگرانیهای حقوق حیوانات باعث شده تا حل کردن این مسئله پیچیدهتر شود.
در رابطه با راهکارهای کنترل جمعیت سگهای ولگرد در کشور، گفتوگو با دکتر محمود مرعشی؛ دامپزشک متخصص حیات وحش داشتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است.
آقای دکتر مرعشی! با وجود هزینههای سنگینی که از مرحله جمعآوری، نگهداری، واکسیناسیون و... برای سگها ولگرد پرداخت میشود، همچنان شاهد افزایش جمعیت این حیوانات در شهرهای مختلف کشور هستیم. به نظر شما چرا تاکنون فقط هزینه دادهایم و هنوز اندر خم یک کوچهایم؟
در حال حاضر برای مقابله با سگهای ولگرد سه سیاست در دنیا اجرایی میشود؛ نخستین سیاست Sheltering یا پناهگاهداری است، دومین سیاست بحث عقیمسازی و رهاسازی و سومی هم سیاست هرج و مرج است. سیاست هرج و مرج را برای کشورهایی به کار میبریم که اصلاً قانونی در این خصوص ندارند.
در کشور ما تا 15، 20 سال پیش با اسلحه گرم جمعیت سگهای ولگرد را کنترل میکردند اما در آن زمان گفته شد که این روش عواقب و مشکلاتی دارد. به عنوان مثال در گذشته تیر اشتباهی به شخصی اصابت کرده و آسیب رسانده بود. از طرفی در همان سالها دنیا به این سمت میرفت که هر حیوان حقوق مخصوص خود را دارد و این کار(امحا با اسلحه گرم) روشی انسانی نیز محسوب نمیشد. به همین دلایل بود که معدومسازی سگها با سلاح گرم کنار گذاشته شد.
علاوه بر ایران بسیاری دیگر از کشورها نیز این روش را کنار گذاشتند که یکی از آنها کشور آمریکا بود که در دهه 80 تعداد بسیار زیادی از سگهای ولگرد را با اسلحه از بین میبرد.
زمانی که تعداد جمعیت سگهای ولگرد غیر قابل کنترل شود و به اصطلاح «انفجار جمعیت» را داشته باشیم، به دلیل اینکه منابع مالی محدودی داریم دیگر نمیتوانیم آنها را عقیم یا یوتانایز کنیم و در این شرایط به سراغ ارزانترین روش ممکن میرویم که کشتار با سلاح گرم است.
از همان حدود 20 سال پیش کشورهای دنیا دو سیاست را برای کنترل جمعیت سگهای ولگرد در نظر گرفتند. بنده این سیاستگذاری را به دو دسته سیاستهای کشورهای غربی و پیشرفته جهان و سیاستی که آنها برای کشورهای جهان سومی پیچیدند تقسیم میکنم.
سیاستی که برای کشورهای در حال پیشرفت در نظر گرفتند، «CNVR» است. این روش در واقع مخفف catching(گرفتن)، Neutering(عقیمسازی)، Vaccinate(واکسیناسیون) و Return(بازگرداندن) است. به این معنی که سگ را میگیرند، عقیم میکنند، واکسینه میکنند و در همان منطقهای که گرفتند و یا منطقهای دیگر رها میکنند.
متأسفانه در کشور ما نیز همین روش CNVR اجرایی میشود اما باید در آن تجدیدنظر شود چرا ثابت شده این روش جواب نمیدهد.
در کشور ترکیه که این سیاست را از 20 سال قبل پیش گرفته بودند اما امروز به این نتیجه رسیدند که این سیستم شکست خورده و نتوانسته جلوی افزایش جمعیت و انتقال بیماری از سگها را بگیرد لذا طرح جایگزینی به مجلس این کشور ارائه شد که اکثر نمایندگان نیز موافق آن بودند.
یکی از اشکالات سیستم CNVR این است که واکسیناسیون تنها برای بیماری هاری اجرا میشود و این در حالی است که به دیگر بیماریهای مشترک سگ با انسان توجه نشده است. بسیاری از این بیماریهای مشترک با انسان حتی قابل پیشگیری با واکسیناسیون نیز نیستند. سگ بیش از 700 بیماری مشترک با انسان دارد و به طور کلی حدود 75 درصد بیماریهای عفونی که انسانها مبتلا میشود با حیوانات مشترک است!
«هاری» مهمترین بیماری مشترک انسان با سگ است، بیماریهای کبدی مثل کیست هیداتید، انگلهای پوستی مانند جربها، دمودکس و... نیز از سگ به انسان منتقل میشود. الان خیلی از مردم ضایعاتی روی پوست خود میبیند که فکر میکنند جوش است و برای درمان آن به پزشک مراجعه میکنند و انواع داروها را مصرف میکند اما درمان نمیشوند و برای بعضی از آنها تست دمودکس نوشته میشود و بعد از اینکه این آزمایش را میدهند، مشخص میشود که به انگل دمودکس دچار هستند! زمانی که سابقهای از آنها میگیریم، مشخص میشود که پیشتر سگ ولگردی را نوازش کردهاند و به همین دلیل به دمودکس مبتلا شدهاند!
سگی که مبتلا به انگل دمودکس باشد معمولاً نشانه ظاهری هم ندارد و میتواند خیلی راحت این انگل را به انسان منتقل کند و او را دچار ضایعات پوستی کند. این بیماریها فقط مختص به سگها نیست و کلاً انتقال بیماری از حیات وحش به انسانها را داریم اما انتقال بیماری بیشتر از سگ به انسان اتفاق میافتد چرا که بیشترین ارتباط را با انسان دارد و به او نزدیک است.
روش CNVR در ترکیه، افغانستان، پاکستان و بنگلادش اجرا میشود و اگر دقت کنیم، میبینیم که هیچ کشور پیشرفته دنیا نیست که از این روش استفاده کند. زمانی هم که نتیجه CNVR در این کشورها را بررسی میکنیم، میبینیم که این سیاست بلااستثنا در همه کشورها شکست خورده است.
در کل پروتکلهایی که اساس آنها عقیمسازی و رهاسازی است و به جمع کردن سگها در پناهگاه منجر نمیشود محکوم به شکست است که یکی از همین طرحها CNVR است.
بر اساس تجارب علمی، عقیم سازی و رهاسازی زمانی در کاهش جمعیت موثر است که طی مدت زمان مشخص مثلاً 3 تا شش ماه بیش از 80 درصد جمعیت را عقیمسازی کنید. اگر این آمار به کمتر از 80 درصد و حتی در حد 70 درصد هم برسد، سگهایی که عقیم نشدهاند، گپی که شما از عقیم سازی گرفته بودید را جبران میکنند و باز هم جمعیت برمیگردد.
خلاصه حرف بنده این است که کشورهایی این مسیر را تجربه کرده و شکست خوردهاند. اکنون ما این نتایج را به عینه میبینیم لذا اینکه بخواهیم خودمان همین مسیر را برویم به هیچ وجه عاقلانه نیست.
کدام روش برای کنترل این جمعیت افسارگسیخته جواب میدهد؟
در واقع روش اصولی اصولی که اکثر کشورهای پیشرفته و اروپایی از آن استفاده میکنند، همان روش Sheltering یا پناهگاهداری است که پیشتر به آن اشاره کردم.
در این روش سگ را به پناهگاه میبرند. اصلاً جای سگ در پناهگاه است و هیچ سگ ولگردی اجازه ندارد در طبیعت باشد. هر سگی که قلاده نداشته باشد، حتی اگر صاحب داشته باشد، سگ ولگرد تلقی میشود و جای آن در پناهگاه است. در کشورهای پیشرفته هر ارگانی که مسئول جمعآوری این سگهاست باید آنها را جمع آوری کند و به پناهگاه ببرد.
در کشور ما شهرداری و وزارت کشور مسئول این کار هستند و بر اساس آماری که میدهند نزدیک به 200 پناهگاه در سطح کشور داریم که از این 200 پناهگاه 30 درصد خصوصی و توسط علاقمندان به سگها ایجاد شده و 70 درصد این پناهگاهها نیز دولتی هستند که در اینجا دولت بودجه میدهد تا جمعیت سگها را کنترل کند.
روش کار کشورهای پیشرفته به این شکل است که سگ را پس از جمعآوری به پناهگاه میبرند و سپس زمانی بین 30 روز تا نهایتاً دو ماه زمان میدهند که شخص علاقهمندی سرپرستی سگ را بر عهده بگیرد. اگر کسی داوطلب نگهداری نشود، نهایتاً سگ بدون هیچ تعارفی یوتانایز(مرگ بدون درد) میشود.
زمانی که میخواهند سگ را به شخصی تحویل دهند، یک میکروچپپ برای سگ در نظر میگیرند که مشخصات سگ اعم از نژاد، تاریخ واکسیناسیون، عقیمسازی و... و اینکه به چه کسی تحویل داده شده در آن وجود دارد. اگر این سگ در جایی رها شود و صاحب آن سگ خود را بدون قلاده ول کند، در صورت مشاهده سگ رها شده توسط ارگان مسئول، جرایم سنگینی برای صاحبش در نظر میگیرند و دیگر اجازه ندارد مسئولیت سگی را بپذیرد. آنها این جرایم را در نظر میگیرند تا کسی فکر نکند ناجی سگهاست و میتواند آنها را از پناهگاه خارج کرده و رها کند.
در کشور ما به دلیل حجمه رسانهای که درباره یوتانایز ایجاد شده و متأسفانه مسئولان نیز تحت تاثیر این جو قرار گرفتند، مرحله آخر که یوتانایز است انجام نمیشود و لذا اتفاق خاصی هم در کنترل جمعیت نمیافتد. اگر این روش(پناهگاهداری) اجرا شود دیگر انجمنهای حامی حیوانات نیز نمیتوانند ادعایی داشته باشند چرا که دولت فراخوان داده اما کسی سرپرستی سگ را قبول نکرده و در آخرین مرحله اقدام به یوتانایز میشود.
در این روش هزینه نگهداری سگ برای دولتها کنترل میشود. نخستین صرفهجویی در هزینه عقیم سازی است در حال حاضر فقط موادی که برای عقیم سازی لازم است حدود 2 میلیون هزینه دارد اما در این پناهگاهها میتوان جمعیت نر و ماده را جدای از هم نگهداری کرد و در این صورت دیگر نیاز به عقیم کردن نیست.
کنترل جمعیت سگهای ولگرد چقدر در کاهش هزینهها موثر است؟
تا چند سال پیش که هنوز جمعیت سگهای ولگرد در کشور انقدر زیاد نشده بود، آماری که انسیتو پاستور به عنوان مرجع رسمی هاری در کشور میداد، بیش از 100 هزار گزش توسط سگها بود. این آمار برای گزشهایی بود که به مراکز بهداشت مراجعه میکنند و در بسیاری موارد مراجعه نمیکنند.
زمانی که گزش اتفاق میافتد، فرد به مرکز بهداشت مراجعه کرده و میداند که باید واکسنهای هاری و کزاز را دریافت کند. هزینهای که انستیتو پاستور برای هر گزش ثبت میکند، برای هر واکسن بین 5 تا 7 یورو است و اگر نیاز به تزریق موارد دیگر هم باشد به 30 تا 40 یورو میرسد! اگر این هزینه پایه 5 تا 7 یورو را در مبلغ بیش از 100 هزار گزش ضرب کنیم، هزینه بسیار گزافی را به کشورمان تحمیل میکند؛ در صورتی که میتواند با روش درست، این هزینه را کاهش داد.
متاسفانه آمار گزش در سال گذشته به بیش از 400 هزار رسیده بود که دلیل آن هم افزایش جمعیت سگهای ولگرد بود؛ (هزینه صرفاً واکسیناسیون هاری این تعداد گزش در کشورمان حدود 200 میلیارد تومان در سال میشود!)
جدای از بحث سگهای ولگرد، درخصوص سگهای صاحبدار نیز مشکلات زیادی در کشور وجود دارد و این درحالی است که میبینیم در کشورهای پیشرفته، قوانین سفت و سختی را برای سگگردانی و نگهداری سگ دارند؛ چرا کشور ما در مسئله قانونگذاری نیز اقدامی نکرده است؟
تا زمانی که ما نتوانیم سگهای ولگرد را کنترل کنیم برای سگهای صاحبدار هم نمیتوانیم قوانینی وضع کنیم! زمانی که این همه سگ بیمار در کشور داریم، نمیتوانیم به صاحب سگ بگویید که سگش را واکسینه کند و با قلاده بگرداند و اگر سگش در خیابان کسی را گاز گرفت، هزینه درمان و واکسیناسیون آن شخص را تمام و کمال بپردازد.
در واقع پیششرط قانونگذاری برای سگهای صاحبدار این است که ابتدا سگهای ولگرد را کنترل کنیم. نگهداری گربه و سایر حیوانات مُجازی که قابلیت حیوان خانگی شدن دارند نیز نیاز به قوانین دارند. متاسفانه در حال حاضر نه کنترلی روی سگهای ولگرد و نه قوانینی برای سگهای صاحبدار داریم.
باید به صاحب سگ بگوییم که سالی یک بار سگش را برابر بیماری هاری واکسیناسیون کند، هر 6 ماه ضد انگل بزند و تردد سگ بدون قلاده و بدون همراه داشتن کیسه مدفوع نیز باید ممنوع شود. صاحب سگ باید برای حیوانش شناسنامه بهداشتی داشته باشد و تنها در صورتی که این شناسنامه را داشته باشند و فقط با قلاده میتوانند در پارکهایی که شهرداری مشخص کرده است سگگردان کنند.
در کشورهای جهان اول، کیسه مدفوع اجباری است چرا که مدفوع سگ یک "بمب بیولوژیک" از انواع ویروسها، میکروبها و تخم انگلهایی است که اغلب آنها قابلیت انتقال به انسان را هم دارند. اگر صاحب سگ اجازه دهد که سگش در کنار خیابان یا در پارک مدفوع کند و آن را جمع نکند، سلامت جامعه را تهدید کرده و در همه کشورهای پیشرفته این شخص با مبالغ سنگین جریمه میشود. متاسفانه در کشور ما قانونی در این زمینه نیست و خیلی ضروری است که هرچه سریعتر قانونمند شود.
در کشوری که برای نگهداری سگ قانون دارد، حتی بعضی از نژادهای سگ را اصلاً نمیشود نگهداری کرد چرا که آن نژادها آسیبهای خیلی جدی به انسان میزنند و مواردی از قتل انسان توسط آنها ثبت شده است. متاسفانه ما این قانون را نداریم و هر کسی میتواند هر نژادی که بخواهد را بیاورد، صاحبش شود و از آن نگهداری کند.
نظر شما درباره غذارسانی؟
غذارسانی به سگهای ولگرد در هیچ کشوری مجاز نیست و اگر انجام شود، دفعه اول برای آن جریمه مالی و دفعات بعد به جرم تهدید بهداشت جامعه شخص دستگیر میشود! مادامی که بخواهیم غذارسانی و عدم مدیریت صحیح پسماندها را داشته باشیم، باید منتظر انفجار جمعیت سگهای ولگرد باشیم.