به گزارش صد آنلاین، چوپان جوانی که معمولا گوسفندانش را به بیابانهای اطراف رباط کریم میبرد در ۲۷ مرداد ماه امسال وقتی مشغول چراندن گوسفندان بود متوجه پارس سگ گلهاش شد. او دنبال سگ رفت و با جسد مرد میانسالی روبرو شد که دست و پاهایش بسته بود.
مرد چوپان که ترسیده بود بلافاصله با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و موضوع پیدا کردن جسد را اطلاع داد. طولی نکشید که تیم جنایی رباط کریم وارد محل شدند تا تحقیقات جنایی را برای کشف این راز هولناک آغاز کنند.
معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی نشان داد جسد متعلق به مردی تقریبا 55 ساله است که از زمان مرگش فقط چند ساعتی گذشته است. در بررسی جیبهای لباسی که تن جسد بود، هیچ مدرک شناسایی که هویت مرد میانسال را نشان دهد بهدست نیامد.
در ادامه متخصصان پزشکی قانونی با توجه به آثار کبودی که روی سر و صورت مقتول دیده میشد، احتمال شکنجه و مسمومیت یا مرگ بر اثر شوک حاصل از ضرب و جرح او را مطرح کردند. اما برای اعلام علت تامه مرگ نیاز به معاینات دقیق جسد بود، بنابراین جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
هنوز 24 ساعت از کشف جسد مرد مجهولالهویه نگذشته بود که مرد جوانی به اداره آگاهی پلیس تهران رفت و از ناپدید شدن پدرش خبر داد. او گفت: روز گذشته پدرم به نام کمال برای انجام کاری از خانه خارج شد، اما بعد از آن خبری از او نشد، از دیشب به دوست و آشنا زنگ زدهایم اما کسی از او خبر ندارد. احتمال میدهیم برای پدرم اتفاقی افتاده باشد. چون او آدمی نیست که بیخبر شب به خانه نیاید و تلفن همراهش را هم خاموش کند.
با شکایت مرد جوان، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند و بسراغ پرونده افراد مجهولالهویهای رفتند که مشخصات آنها با این مرد شباهت داشت. در نهایت خانواده کمال با حضور در پزشکی قانونی، جسد مجهول الهویهای را که چوپان پیدا کرده بود، شناسایی کردند.
اگرچه اولین گره این معما باز شد، اما همچنان سوالات زیادی در مورد ماجرا بدون جواب بود که تیم جنایی باید جواب آنها را پیدا میکرد. مهمترین سوالی که ماموران باید به آن پاسخ میدادند شناسایی هویت قاتل و انگیزه او برای قتل بود. در ادامه تحقیقات کارآگاهان جنایی دریافتند که کنال آخرین بار به دیدن مستاجرش رفته بود. با مشخص شدن این موضوع، پس از هماهنگیهای قضایی، مستاجر میانسال که خسرو نام دارد، بازداشت شد.
خسرو پس از انتقال به اداره آگاهی و زمانی که مقابل افسر پرونده نشست، به قتل ناخواسته صاحبخانه خود اعتراف کرد. او گفت: ساکن طبقه سوم آپارتمانی در مرکز تهران هستم و به خاطر شرایط بد کاری، چند ماهی بود که اجاره خانه را نداده بودم. روز حادثه کمال زنگ خانه را زد و از من خواست جلوی در بروم. در را باز کردم و زمانی که به پارکینگ آمدم، او را دیدم که کرایههای عقب افتاده را میخواست و من واقعا توانایی پرداختش نداشتم. همین را هم گفتم. جر و بحثمان شد. با او درگیر شدم و ناگهان او را هل دادم، تعادلش را از دست داد و از پلههای زیرزمین پایین افتاد. سراغش که رفتم، نفس نمیکشید. ترسیده بودم. فوری دست و پای جسد را بستم و داخل صندوق عقب خودروام گذاشتم. بعد از آن موتورسیکت کمال و وسایلش را که مقابل خانه بود، به پشت گاراژی که در آن کار میکنم، بردم.
مرد میانسال گفت: سوار خودروام شدم و به سمت بیابان رباط کریم رفتم و جسد را آنجا رها کردم. از اتفاقی که افتاده پشیمانم و تصمیم داشتم در این دو روز خودم را معرفی کنم اما ترس از قصاص مانع شد تا تصمیمم را اجرا کنم.
با اعتراف مرد میانسال، موتورسیکلت و وسایل مقتول نیز کشف شد. هم اکنون متهم به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار دارد تا تحقیقات در این مورد ادامه یابد.