مردی به خاطر شک به زنی که با او رابطه داشت سه روز او را حبس و شکنجه کرد، اما زن جوان با استفاده از یک فرصت فرار کرد.
اوایل تیر امسال زنی با مراجعه به دادسرای ویژه سرقت تهران شکایتی را مطرح کرد. این زن به بازپرس مصطفی تقیزاده گفت: برای اینکه زندگی را بگذرانم آرایشگری و کارهای تتو میکنم. هر وقت میخواستم کار جدیدی انجام دهم به مشتریان پیامک میدادم یا زنگ میزدم. آن روز به یکی از مشتریان که وقت داشت پیامک دادم، اما آن زن جواب نداد و مجبور شدم زنگ بزنم و گفتم، کار جدید تتو آمده و میخواهم برایش انجام بدهم. در کمال تعجب صدای یک مرد را آن سوی خط شنیدم. او گفت خط تلفن را از آن زنی که وقت تتو داشت، خریده است. خلاصه مدتی گذشت و مردی که شماره تلفن مشتری من را خریده بود خودش به من زنگ زد و خواهرش چند بار به آرایشگاهم آمد. هنوز این ماجرا به یک ماه نرسیده بود که موضوع جدیتر شد و با آن مرد که حبیب نام دارد، آشنا شدم. حبیب برایم تعریف کرد قبلا طلاق گرفته و دو فرزند دارد. در نهایت به عقد موقت هم در آمدیم. پس از آن هم گاهی من به خانهاش میرفتم و گاهی او به خانهام میآمد. یکبار که گوشیاش خراب شد و سیمکارتش را در گوشی من انداخت، ناخواسته باعث شد برخی شمارههایش در گوشی من ثبت شود.
این زن ادامه داد: همین اتفاق باعث آغاز ماجرای درگیری ما دو نفر شد، چون شماره دوستش در گوشی من مانده بود و او فکر میکرد من با آن مرد در ارتباط هستم. هر چه میگفتم اشتباه میکند بیفایده بود. دست آخر حبیب مرا سه روز در خانهاش حبس کرد و شکنجهام داد. شب سوم در حالی که مست بود، از خانه بیرون رفت. من هم از فرصت استفاده کردم، قفل در را شکستم و فرارکردم. این در حالی ایت که حبیب پژو 206 مرا سرقت کرده است.
با شکایت زن جوان از شوهر صیغهای خود که فراری است، مرد متواری تحت تعقیب قرار گرفت و در نهایت چند روز پیش بازداشت شد.
در بررسیهایی که در مورد متهم دستگیر شده صورت گرفت، معلوم شد او مردی سابقهدار است و 14 سال قبل 60 گرم شیشهای را که مال دوستش بود نگه داشته بود تا بفروشد اما روزی که مواد مخدر را همراه داشت، ماموران به او مشکوک شدند و پس از بازرسی بدنی به خاطر همراه داشتن مواد بازداشتش کردند. به این ترتیب متهم این پرونده با حکم حبس ابد روانه زندان شد و همین امر باعث شد زنش طلاق بگیرد. مدتی بعد متهم عفو خورد و بعد از تحمل 5 سال حبس از زندان بیرون آمد. این مرد دوباره کارهای خلاف کوچکی را انجام داد و بعد از آن به بازار رفت و مشغول به کار شد.
حبیب در بازجوییها گفت: به زن صیغهای خود شک کردم که با دوست خلافکارم در ارتباط است. قصد داشتم او را بکشم که موفق نشدم و او را سه شبانه روز شکنجه و حبس کرده بود. بعد پژوی او را سرقت و فرار کردم.
در حال حاضر با طرح شکایت زن و اعتراف متهم، این مرد در بازداشت است تا تحقیقات در مورد این پرونده ادامه یابد.