آخرین اخبار
۱۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۶
بازدید:۱۰۰۶
نوید کمالی در یادداشتی می نویسد: با توجه به آنچه بیان شد، ترور هنیه یک مانور استراتژیک از سوی نتانیاهو برای کسب حمایت داخلی و بین‌المللی و عبور از وضعیت شکننده فعلی‌اش در فضای سیاسی رژیم صهیونیستی است.
کد خبر : ۱۰۲۹۳۳

نویسنده: نوید کمالی، کارشناس مسائل راهبردی

 ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه در تهران، نقطه عطفی در جنگ ترکیبی رژیم صهیونیستی علیه ایران و جبهه مقاومت محسوب می‌شود. این حادثه که در شب تحلیف دکتر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری جدید کشورمان رخ داد، به هیچ وجه تصادفی نبوده و در راستای اهداف استراتژیک دشمن صهیونیستی علیه مقاومت به سردمداری جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. 

همان گونه که بررسی مواضع اندیشکده‌ها و مراکز مطالعاتی غربی و صهیونیستی نشان می‌دهد یکی از مهمترین اهداف این اقدام تروریستی، درگیر کردن دولت جدید ایران با چالش‌های سیاسی و امنیتی از پیش طراحی شده است، تا توانایی و تمرکز دولت در رسیدگی به مسائل اولویت‌دار سیاسی و اقتصادی مختل شود و ناتوان از تحقق وعده‌های خود باشد. از این رو، این ترور دارای ابعاد گسترده‌ای است که بایستی با واکنش هوشمندانه و مبتنی بر ظرفیت‌های گوناگون جبهه مقاومت مواجه شود.


در تحلیل این واقعه تروریستی، ابتدا باید به زمانبندی آن توجه کرد. اجرای این عملیات در شب تحلیف رئیس‌جمهوری جدید، به رژیم صهیونیستی این امکان را می‌داد که از تشویش امنیتی و سیاسی احتمالی بهره‌برداری کند. با این حال، واکنش هوشمندانه کشورمان به این رخداد، از جمله پیام‌های سنجیده و حکیمانه رهبری معظم انقلاب و دکتر پزشکیان، نشان داد که این انتظار بیهوده است و حاکمیت کشورمان هوشمندانه مانع از بروز تشویش امنیتی و واکنش شتاب‌زده به این جنایت می‌شود.

با این وجود، نباید از نظر دور داشت که هدف اصلی این اقدام تروریستی، مشغول کردن رئیس‌جمهوری جدید و دولت او با پیامدهای این ترور و در نتیجه ممانعت از تمرکز آن‌ها بر مسائل حیاتی دیگر است. این امر به استمرار چالش‌ها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و طرح برچسب ناکارآمدی منجر می‌شود و زمینه شکل‌گیری نارضایتی عمومی در کشور را فراهم می‌کند. بر کسی پوشیده نیست که صهیونیست‌ها و همپیمانان پیدا و پنهان آن‌ها مصمم به ممانعت از موفقیت دولت جدید هستند و تحمیل هر گونه عقب‌ماندگی و شکست در پیشبرد وعده‌های دولت جدید را برای خود دستاوردی ارزشمند می‌دانند.

 

 

علاوه بر این قمار جدید اسرائیل ریشه در شکست‌های سنگین این رژیم در جنگ غزه دارد. کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی، که درگیر جنگی طولانی و فرسایشی است، تلاش می‌کند با وارد کردن مستقیم ایران به این جنگ و استفاده از تریبون‌های جهانی برای جلب حمایت‌های اروپایی و آمریکایی، به انزوای سیاسی خود پایان دهد. دقت کنیم که صهیونیست‌ها می‌دانند جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند یک حمله تروریستی به یک مقام خارجی در خاک خود را بدون پاسخ بگذارد، چرا که این اقدام تعرض به حاکمیت و امنیت کشور محسوب می‌شود و بر اساس قواعد بین‌المللی، پاسخ متناسب به این جنایت مشروعیت دارد. از این رو به نظر می‌رسد که رژیم صهیونیستی تلاش دارد تا ایران را به اتخاذ موضعی قابل پیش‌بینی وادار کند تا بتواند شرایط و واکنش‌های بعدی را در چهارچوب منافع خود تعیین کند. لذا در پاسخ به جنایت صهیونیست‌ها از جمله ترور شهید اسماعیل هنیه، باید با تکیه بر تدبیر از ظرفیت‌های هوشمند و ترکیبی کشور استفاده کرد.

 

 

در ادامه لازم است به ابعاد بین‌المللی این حادثه تروریستی و ارتباط آن با انتخابات ایالات متحده آمریکا اشاره شود چرا که این ترور بی‌ارتباط با سرنوشت کاخ سفید نیست! کاملا هریس، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا و نامزد انتخابات ریاست جمهوری، تاکنون مواضعی مخالف با دولت کنونی رژیم صهیونیستی به رهبری بنیامین نتانیاهو به ویژه در رابطه با جنگ غزه اتخاذ کرده، اما در فضای انتخاباتی آمریکا و تحت تأثیر لابی‌های صهیونیستی، هرگونه افزایش تنش در غرب آسیا ممکن است او و حزب متبوعش را به حمایت از سیاست‌های جنگ‌طلبانه نتانیاهو وادار کند چرا که عدم حمایت قاطع از صهیونیست‌ها آن هم در جنگی در مقابل قدرتی مانند ایران می‌تواند موقعیت سیاسی او را در مقابل رقیب جمهوری‌خواهش، دونالد ترامپ، تضعیف کند. در نتیجه، اولین عایدی رژیم صهیونیستی از این ماجرا، افزایش یکپارچگی سیاسی در واشینگتن در حمایت از سیاست‌های جنگ‌طلبانه نتانیاهو خواهد بود. این سناریو برای نتانیاهو وضعیت برد – بردی ایجاد می‌کند، چرا که سیاست داخلی آمریکا را با دینامیک‌های منطقه‌ای پیوند می‌دهد و تداوم حمایت‌های داخلی و بین‌المللی را از خود و دولتش تضمین می‌کند!

 

 

با توجه به آنچه بیان شد، ترور هنیه یک مانور استراتژیک از سوی نتانیاهو برای کسب حمایت داخلی و بین‌المللی و عبور از وضعیت شکننده فعلی‌اش در فضای سیاسی رژیم صهیونیستی است. این اقدام سیاستمداران آمریکایی مانند هریس را تحت فشار قرار می‌دهد تا با منافع او و حزب جنایتکارش هم‌راستا شوند و موضع جنگ‌طلبانه‌اش را تقویت کنند. این مسئله به خوبی پیوند بین یک حادثه امنیتی منطقه‌ای و سیاست داخلی ایالات متحده را به عنوان نمونه‌ای از جنگ ترکیبی نشان می‌دهد. در این‌گونه جنگ‌ها، اقدامات به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که همزمان بر چندین جبهه تأثیرگذار باشند.

از این رو دولت جدید به ریاست دکتر مسعود پزشکیان، در نخستین روزهای خدمت پس از مراسم تحلیف، با وظیفه دشوار تدوین پاسخی در مقابل صهیونیست‌ها مواجه است که هم متناسب و هم مؤثر باشد. در این زمینه، دولت جدید باید از ظرفیت‌های میدان و قدرت ترکیبی آن بهره‌برداری کند. همچنین ضروری است که دولت تعلل در معرفی وزرا را کنار گذاشته و هر چه سریع‌تر کابینه خود را به مجلس معرفی کند تا زمینه تشکیل هیئت دولت جدید فراهم شود. با تشکیل دولت جدید، جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه قدرت سخت نیروهای مسلح، امکان مواجهه کامل با تهدیدات پیش‌رو را خواهد داشت.

همان‌گونه که رهبری معظم انقلاب در پیام خود در رابطه با شهادت اسماعیل هنیه فرمودند، پاسخ ایران به این جنایت قطعی است، اما پر واضح است که این پاسخ صرفاً دیپلماتیک نخواهد بود و از ظرفیت‌های ترکیبی به شکل هوشمندانه استفاده خواهد شد چرا که پاسخ صرفاً دیپلماتیک به جنایتی همچون حادثه تروریستی اخیر، ممکن است موقعیت بازدارندگی کشور را تضعیف کند. لذا استراتژی ایران در پاسخ به این جنایت باید دقیق و ترکیبی از عناصر نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک باشد. این رویکرد می‌تواند شامل اجرای عملیات‌های هدفمند علیه منافع و منابع ارزشمند دشمن، همراه با کمپین‌های رسانه‌ای و دیپلماتیک قوی برای برجسته‌سازی جنایت رژیم و منزوی کردن آن در سطح بین‌المللی باشد. علاوه بر این، تقویت تدابیر امنیتی داخلی برای جلوگیری از نقض‌های مشابه و نمایش انعطاف‌پذیری در برابر تهدیدات خارجی اهمیت دارد.

در بلندمدت نیز کشورمان باید زیرساخت‌های امنیتی و اتحادهای منطقه‌ای خود را مورد بازنگری قرار دهد. تقویت روابط با شرکای منطقه‌ای و استفاده از پلتفرم‌های بین‌المللی برای محکومیت سیاست‌های تهاجمی و ضد انسانی رژیم صهیونیستی، می‌تواند به مهار این رژیم در سطح بین‌المللی کمک کند. همچنین، تقویت پیوند بین دیپلماسی و میدان و افزایش سرمایه‌گذاری در توانمندی‌های جنگ نامتقارن، به کشورمان امکان واکنش مؤثرتر به تهدیدات دشمن را بدون توسل به درگیری‌های پرهزینه و کم اثر فراهم می‌کند.

فراموش نکنیم که در تمام کشورهای جهان، دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی مسئول پیش‌بینی و خنثی‌سازی تهدیدات دشمن هستند. در ایران نیز تقویت هماهنگی بین نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و استفاده از فناوری‌های پیشرفته نظارتی، می‌تواند خط دفاعی کشور را در برابر تاکتیک‌های جنگ ترکیبی تقویت کند. همزمان ابعاد مختلف ترور شهید اسماعیل هنیه باید به‌طور ویژه مورد بررسی قرار گیرد، چرا که این ترور یادآور پیچیدگی‌های جنگ‌های ترکیبی عصر جدید است ار این جهت که در این‌گونه تهدیدات، عملیات‌های روانی، سیاسی و امنیتی به هم پیوسته‌ و درهم تنیده‌اند.

در پایان باید بر این نکته تاکید کرد که ترور شهید اسماعیل هنیه تلاشی حساب‌شده از سوی دشمنی است که هدفش تضعیف ایران و تغییر دینامیک‌های منطقه‌ای به نفع امیال اشغال‌گرایانه‌اش است. نوع و کیفیت واکنش کشورمان به این حادثه، آزمونی حیاتی برای نظام و دولت چهاردهم خواهد بود لذا دولت باید با بسیج ظرفیت‌های کشور و تحت هدایت داهیانه رهبری، با اتخاذ رویکردی چندوجهی که آمادگی نظامی را با دیپلماسی هوشمندانه ترکیب می‌کند، به مقابله با دشمن برخیزد و توانایی ایران در پاسخ به تهدیدات را در عین حفظ ثبات داخلی به نمایش بگذارد.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها