۱۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۵
بازدید:۲۲۴
یک هفته بعد از سفر پر حاشیه بنیامین نتانیاهو به آمریکا، اقدامات تحریک آمیز اسرائیل رقم خورد؛ آیا تندروهای آمریکا، نتانیاهو را در واشنگتن قانع کرده‌اند که جنگ غزه را تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زنده نگه دارد؟ آیا جمهوری‌خواهان به او وعده رأی نیاوردن دموکرات‌ها را داده‌اند؟ آیا ترامپ به نتانیاهو گفته است تا انتخابات در نوامبر دوام بیاورد، آنگاه دوباره به کاخ سفید خواهد رفت و کار غزه را به کمک همدیگر یکسره خواهند کرد؟
کد خبر : ۱۰۲۹۳۲

 در روزهای گذشته با نگاهی به عملیات‌هایی که رژیم صهیونیستی انجام داد، می‌توان دریافت که آنها به طور مشهودی می‌کوشند تا تنش و بحران را در منطقه گسترش دهند و گره‌های تازه‌ای به کلاف در هم پیچیده جنگ غزه اضافه کنند؛ ترور شخصیت‌های کلیدی مقاومت، یکی در تهران و دیگری در لبنان در کنار حمله به نیروهای شیعه عراق و همچنین مواضع حوثی‌ها، همگی حاکی از دست و پا زدن اسراییل برای روشن نگه داشتن آتش جنگ در غزه است.

در عملیات «وعده صادق»، پیام ایران در جهت بازداشتن اسرائیل از ادامه خرابکاری و ترور بود؛ اما با ترور اسماعیل هنیه که مهمان رسمی جمهوری اسلامی ایران برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان به حساب می‌آمد، اسرائیل خط قرمز های ایران را دوباره رد کرد.

همزمان، حملات به لبنان و شهادت فواد شکر، حزب الله لبنان را بیش از هر زمانی در سالیان اخیر به درگیری با اسرائیل مصمم کرده است.



اما چرا اسرائیل به عمد سعی در تحریک محور مقاومت دارد و در حالی که که هنوز جبهه غزه باز است، به گشودن جبهه‌های جدیدی دست می‌زند؟

در بهار، خبر‌ها حاکی از این بود که «جو بایدن» یک راه حل سه مرحله‌ای برای صلح در غزه را پیشنهاد داده است؛ گرچه مواضع حماس در ارتباط با این راه‌حل یکسان نبود اما به طور کلی نسبت به آن اقبال نشان داد. رژیم صهیونیستی اما در مرحله‌ای قرار دارد که هر گونه راهکار صلح آمیزی را خطرناک و مخرب به حساب می‌آورد؛ بنیامین نتانیاهو به طور دیوانه‌واری قصد دارد با ادامه بحران در غزه، به هر نحوی شده مسأله را برای همیشه حل و فصل کند و بنابراین با تنش آفرینی و بازکردن جبهه‌های جدید درصدد است صلح را به تعویق بیاندازد. اگر مسأله غزه در همین جا با یک آتش بس پایدار تمام شود، نتانیاهو و یارانش بعد از قریب یک سال، عملا هیچ‌چیزی به دست نیاورده‌اند و این می‌تواند به معنای تهدید جایگاه آنها و زمینه‌ساز واگذاری قدرت سیاسی باشد.

یک هفته بعد از سفر پر حاشیه بنیامین نتانیاهو به آمریکا، اقدامات تحریک آمیز اسرائیل رقم خورد؛ آیا تندروهای آمریکا، نتانیاهو را در واشنگتن قانع کرده‌اند که جنگ غزه را تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زنده نگه دارد؟ آیا جمهوری‌خواهان به او وعده رأی نیاوردن دموکرات‌ها را داده‌اند؟ آیا ترامپ به نتانیاهو گفته است تا انتخابات در نوامبر دوام بیاورد، آنگاه دوباره به کاخ سفید خواهد رفت و کار غزه را به کمک همدیگر یکسره خواهند کرد؟

در فقدان دسترسی به اطلاعات دیدارهای نتانیاهو در آمریکا، این حدسیات هیچ کدام قابل رد یا انکار نیستند؛ اما واضح است که تعمیق بحران در منطقه و ورود گسترده محور مقاومت و ایران به جنگ، یک حالت دو سر سوخت برای دموکرات های آمریکاست؛ چرا که اگر به حمایت از اسرائیل وارد جنگ شود،‌ تبعات ناگوار آن از گران شدن نفت تا تلفات سربازان آمریکایی، قطعا انتقاد شدید رسانه‌ها و افکار عمومی آمریکا را در پی دارد و باید انتخابات را از پیش باخته در نظر بگیرند. اگر هم به جنگ ورود جدی نکنند، به نحو دیگری و به خاطر انفعال و بی عرضگی و عدم حمایت از متحد اصلی آمریکا محکوم خواهند شد.

اما برای تندرو‌های لیکود در اسرائیل، بحران آفرینی و به تعویق انداختن صلح یک راهبرد قدیمی است؛ به خاطر بیاوریم اسحاق رابین را که در سال ۱۹۹۴ و به خاطر اقدام برای به رسمیت شناختن کشور خودگردان فلسطینی و موفقیت در به ثمر رساندن پیمان اسلو به همراه یاسر عرفات و شیمون پرز به دریافت جایزه صلح نوبل موفق شد. میانه‌روی‌های رابین در دور دوم نخست‌وزیری‌اش، با مخالف گسترده افراط‌گرایان اسرائیلی روبه‌رو بود و سرانجام در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۹۵ به دست جوانی ۲۵ ساله به نام «ایگال عمیر» در شهر تل آویو ترور شد.

لذا اگر پای صلح و تنش زدایی در میان باشد، رادیکالیسم صهیونیسم حتی از قتل نخست وزیر اسرائیل هم دریغ نخواهد کرد. از «گلدا مایر» نخست وزیر اسبق اسرائیل نقل است که گفته باید از منظر جهان، اسرائیل همچون یک سگ هار خطرناک به نظر برسد؛ حال این «سگ هار افراطی گرایی» دوباره قلاده پاره کرده است و بی محابا به این و آن می‌پرد‌ تا از دل بحران، برای تجدید حیات خود زمان بخرد. 

مسأله حایز اهمیت اما در اینجاست که «بحران زی» بودن لیکود و امثال نتانیاهو یک روی خطرناک هم دارد و می‌توان آن را به قمار تشبیه کرد؛ در حقیقت باز کردن چند جبهه همزمان در عراق، یمن، لبنان و به ویژه ایران، ممکن است پاسخی هماهنگ و سخت در پی داشته باشد که به عوض کشدار شدن بحران، به فاجعه‌ای برای رژیم صهیونسیتی بدل شود. همه پاسخ ها الزاما مثل «وعده صادق» حساب شده و عملگرایانه نیستند و صبر راهبردی کشور‌ها بالاخره در پاره‌ای از اوقات لبریز خواهد شد. آنچه در «طوفان الاقصی» رخ داد هم به نوعی نتیجه قمار بی محابای رژیم صهیونسیتی بر سر نوار غزه بود و حماس را به عکس العملی سخت و خشن سوق داد؛ این بار تندروهای اسرائیلی به قمار بزرگ‌تری دست زده‌اند و نتایج آن ممکن است از کنترل خارج شود... آنان که باد می‌کارند طوفان درو می‌کنند.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها