به گزارش صد آنلاین، به تازگی در توئیتر ژانری با عنوان "عجیبترین دلایل طلاق" به راه افتاده. خب شاید در گذشته دلایل مانند خلق و خوی طرفین یا مثلا مسائل مالی باعث ایجاد بروز مشکلات میشد اما حالا مسائلی نظیر نحوه استفاده از خمیردندان یا صداهای ناهنجار هنگام خواب کار را به طلاق میکشاند.
در همین ارتباط کاربری به نام "سهراب" نوشت: "یه سری از دلایلی که درباره «جدایی» دیدم درسته بد بود ولی با حرف زدن درست میشد. دردناکه که ببینی مردم حاضرن سر چیزای الکی از هم جدا شن ولی به جاش با هم در موردش حرف نزنن. بقیش هم بهانه بود. لطفا قبل ازدواج جوونی کنید. مردم بازیچه نیستن که!"
به عنوان مثال یک مرد اماراتی تنها چند روز بعد از ازدواجش، با دیدن چهرهی بدون آرایش همسر خود تصمیم به طلاق گرفت. این مرد معتقد بود که همسرش به زیبایی پیش از ازدواجش نبود و او را متهم کرد که با آرایش زیاد مثل استفاده از مژه مصنوعی، فریبش داده است.
با خواندن برخی از تجربیات مشابه کاربران در این موضوع، بر آن شدیم تا گزیدهشان را با شما به اشتراک بگذارم. تجربیاتی که در نگاه اول شاید باورنکردنی به نظر بیاید اما خب در واقعیت اتفاق افتادهاند. باور کنید یا نکنید در عصر ما و شما، زندگیها به دلایل عجیب و غریبی که در ادامه خواهید خواند از هم میپاشند. با ما همراه باشید.
چراغ اول را بهراه روشن کرد: دوستم کلی گشت مادر شوهرش رو پیدا کرد (ترک کرده بود بچه هاش رو) و مادر و پسر همدیگه رو بعد بیست و چند سال دیدن. تو یک هفته گفت باید ازت جدا شم چون مادرم تورو نپسندیده!
روایت کوتاه زهره: طلاق نبود اینی که میگم، به هم خوردن نامزدی چند روز مونده به عقد به این دلایل بود:
ابرا: سر خمیردندون! خانم تیوب رو از ته فشار میداد و آقا از وسط. دعوا و کتک کاری شدید کرده بودن.
بابک نوشت: پسر نهار دعوت میشه خونه خانم. ساعت ۱ میرسه اما ظاهرا خانواده خانم خواب بودن. به نظرش بهش احترام نذاشتن و کار به طلاق میکشه.
سالار درباره یکی از پروندههای وکالتش گفته: یه پرونده مهریه گرفته بودم. علت طلاقشون: فالو کردن دختر خاله زوجة توسط زوج بود!
روایت تکاندهنده از امید: رفقای زنه بهش گفتن شوهرت دوست نداره. اونم از حق طلاق استفاده کرد. شوهره بعد طلاق خودکشی کرد.
رهگذر: این واقعیه که میگم. به خاطر این که خانومش برای استخون ماهی، زیردستی جدا نمیذاشت سر سفره.
مریم: خانوم لایف استایل سالم داشته. باشگاه و رژیم و تغذیه اصولی. برای آقا غذای چرب و چیل درست نمیکرده. میگفته همینایی که من میخورم و بخور. آقا طلاقش داده.
سمیرا هم از یک اتفاق دردناک میگوید: عموی خودم، همسر دومش که جدا شد، علت طلاقش این بود که خرج دوا و درمان دخترش (دخترعموم) که اماس داره رو میده در صورتی که عموی من بورسیه گرفت واسه پسر زن دومش! این پسر بهترین مدارس تهران دوره رو تو دوره دبیرستانش به چشم دید.
حامد: میگفت شوهرم شبیه اسبه! گفتم روز خواستگاری کور تشریف داشتی؟ گفت بیست نفری اومده بودن نفهمیدم کدومه. ( بهانه بود البته )
پاییزان: تا حالا دیدید کسی طلاق بگیره بعد بگه اخلاقم بد بود؟ همه فرشته بودن طرف مشکل داشته.
ستاره هم نکته جالبی را گفته: هیچ دلیلی بیخود و الکی و مسخره نیست. کلی دلیل مهم پشت اون دلیل مسخرست. دلیل میتونه شکستن لیوان باشه. ولی یک طرف طاقتش همونجا تموم شده.
ادیسه: پسره توی شهر زنش دانشجو بود. بعد از اتمام تحصیلاتش طلاق گرفتن. مادر پسره میگفت من میخواستم توی شهر غریب کسی باشه که به پسرم برسه، پسرم به راه بد کشیده نشه.
خانم لوبیا: هدیه مادر داماد یه چک بود برای یه تاریخ مشخص. خانوم عروس سر این موضوع قهر کرد که من زودتر میخوام این پول رو! در حالی که من اونجا بودم و میدیدم واقعا فقط دلش میخواد پول رو بگیره!
سارا هم از یک دلیل عمومیتر اما عجیب گفته: تعداد کسایی که بخاطر خروپف همسر طلاق گرفتن واقعا زیاده! حالا من از میزان صدا شرایط روحی و جسمیشو حدس میزنم! مثلا در حد زلزله خروپف کنه، میفهمم روز سختی داشته! کم صدا بخوابه میگم خوبه، امروز حالش خوب بوده.
یاور: شلوار لی :) عزیزی گفتن به خاطر همین قرار بوده دو نفر طلاق بگیرن ولی دقیق یادم نیست تهش جدا شدن یا نه.
و زهرا هم مثل ستاره معتقد است: این که فکر میکنید آدمها صرفا به خاطر "یک دلیل" به نظر شما عجیب طلاق میگیرن، جالبه. این دلایل نقطههای پایانین دوستان. طرف تحمل کرده، خودشو گول زده، یه مسیر غلطی رو اومده جلو، اومده جلو و یهو تو یک نقطه به یه چیز ساده برخورد کرده و فهمیده دیگه نه. دیگه نمیتونه و نمیخواد. و تمام.