به گزارش صد آنلاین، این پرونده که مدتی است در شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران در حال رسیدگی است مربوط به مردی است که در یکی از شهرهای غرب کشور زندگی و تجارت میکرد، اما حدود چهار ماه قبل خانوادهاش با مراجعه به اداره آگاهی شهرشان از ناپدید شدن او خبر دادند و گفتند: مرد جوان در کار تجارت و خرید و فروش کالا بود و از خانه خارج شده است. بعد از آن هم از او خبری ندارند.
به اینترتیب تحقیقات در غرب کشور آغاز شد و پس از مدتی رد مرد جوان در تهران به دست آمد. بنابراین پرونده با نیابت قضایی به پایتخت آمد و با توجه به موضوع به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
به این ترتیب به دستور بازپرس حمیدرضا کیاستی، تلفن مرد جوان ردیابی و در تحقیقات مشخص شد او حدود ۴ ماه قبل برای کارهای تجاری و معاملات کالا با افرادی مراوداتی داشته است.
بررسی پلیس نشان داد مرد مفقود شده در آخرین ملاقاتهای خود با سه نفر برای خرید و فروش اجناس قرار داشت که هر سه نفر مورد تحقیق قرار گرفتند و در ابتدای تحقیقات آشنایی و ارتباط با مرد مفقود شده را انکار کردند؛ اما در ادامه وقتی با مدارک پلیس روبرو شدند بعد از تایید ملاقاتشان با مرد گمشده گفتند: آخرین بار او را دیدیم و بعد از انجام کارهایمان از هم جدا شدیم. از گم شدن او خبر نداریم اما چون ترسیدیم، آشنایی با او را انکار کردیم.
پس از آن هر سه مرد به دلیل انکار اولیه برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفتند تا شاید با تحقیقات از آنها سرنوشت مرد ناپدید شده مشخص شود.
این در حالی بود که هنوز شواهد دقیقی در مورد احتمال قتل وجود نداشت، اما با ادامه تحقیقات از سه متهم سرانجام راز ناپدید شدن تاجر افشا شد.
سه متهم که کوچکترین آنها پسری ۲۵ ساله بود بارها مورد بازجویی قرار گرفتند. در نهایت پسر ۲۵ ساله گفت عمویش مرتکب قتل شده است.
اودر مورد انگیزه این قتل گفت: بهمن سال گذشته دو کیلو و ۷۰۰ طلا به مقتول دادم تا به شهر خود ببرد و گرانتر بفروشد، بعد هم پول من را برگرداند. اما بعد از گذشت مدتی و بارها که به تهران آمد خبری از پرداخت بدهی نبود و به روی خودش هم نمیآورد. چند بار از او خواستم پولم را برگرداند اما با این وجود پولم را نداد.
این پسر در مورد نحوه قتل گفت: مرد تاجر دو روز قبل از ناپدید شدن به انبار من در جنوب تهران آمد و آنجا ساکن شد. او هر روز برای خرید بیرون میرفت، انگار نه انگار به من بدهکار است. عمو را در جریان قرار دادم و خواستم او را گوشمالی بدهد چون برای خودش خرید میکرد اما توجه به بدهی نداشت. بعد از اینکه موضوع را به عمویم گفتم خودم از آنجا بیرون رفتم و دو روز بعد برگشتم؛ اما از عمویم و آن تاجر خبری نبود. بعد از آن هم که عمویم را دیدم هر بار که جویای ماجرا میشدم عمویم طفره میرفت اما بعد از یکماه گفت او را کشته و جسدش در خانهای در چهار راه سیروس دفن کرده است.
این ادعای متهم در حالی بود که در تحقیقات بعدی مشخص کرد او نه تنها در صحنه قتل حضور داشته، بلکه در انتقال جسد هم کمک کرده است. همچنین مدارکی به دست آمد که نشان میدهد مقتول از متهم طلب داشت.
در بخش دیگری از تحقیقات نیز عموی متهم که فردی سابقهدار است در پاسخ به سوالات ماموران جنایی گفت: ما با هم آن تاجر را کشتیم و جسد را سمت چهارراه سیروس دفن کردیم.
بنا به این گزارش در حال حاضر تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.