هنری راوم HENRY ROME و لوئیس داگیت گروس LOUIS DUGIT-GROS
در محافل سیاسی غرب، رویکرد آمریکا در برابر ایران، اغلب در این شعار خلاصه می شود که "نه توافق، نه بحران": یعنی با پرهیز از یک توافق دیپلماتیک- که از نظر سیاسی (در داخل آمریکا) آسیب زاست- و یا یک تشدید که ریسک نزاع را بالا ببرد، موضوع ایران را از میز کار جو بایدن دور نگه دارند. این یک طناب نازک و ضعیف است.
البته نصف این شعار، درست است. اکنون در واقع یک توافق هسته ای با ایران وجود ندارد و چشم اندازی هم برای آن نیست... در حال حاضر، در یک منطقه خاکستری قرار داریم: نه غرب و نه جمهوری اسلامی هیچیک در پی توافق نیستند هرچند هیچکدام هم نمی خواهند اعلام کنند که این توافق مرده است. اما نیمه دیگر این شعار، یک توهم است همانطور که رخدادهای هفته گذشته (درگیری ها در سوریه) بر آن تاکید گذاشت.
در یک نگاه وسیعتر، غرب اکنون در میانه یک بحران هسته ای در حال تشدید است حتی اگر سیاستگذاران، تمایلی نداشته باشند که به آن اذعان کنند. ایران می تواند ظرف حدود دو هفته، اورانیوم کافی برای یک بمب هسته ای را غنی سازی کند و با توجه به رژیم کنونی بازرسی ها، شاید جامعه بین المللی وقتی خبردار شود که خیلی هم دیر باشد.
احتمالا تهران به این برداشت رسیده که آزمایش های هسته ای که فراتر از خطوط قرمز غربی است و الزامات بین المللی را هم نقض می کند، مجازاتی در پی نخواهد داشت و شاید به این نتیجه برسد که تولید اورانیومِ سطح تسلیحاتی نیز، احتمالا با واکنش مشابهی روبرو شود. بی گمان تولید اورانیوم 90% موجب می شود که اروپایی ها، سازوکار ماشه را در شورای امنیت دنبال کنند و به توافق 2015 پایان دهند. اما تهران، اکنون در قیاس با یک ماه پیش، کمتر نسبت به این پیامد، اطمینان دارد.
غرب عملا به تهران این امکان را می دهد که مسیر کار را تعیین کند. یک رویکرد راهبردی تازه نیاز هست که دامنه کامل رفتارهای هسته ای و غیرهسته ای ایران را به حساب آورد، از جمله تهدید مستمر علیه نیروهای آمریکایی در منطقه. اما متاسفانه غرب نیاز می بیند که با توجه به وضعیت کنونی پیشرفت های هسته ای ایران، تاکتیکی و کوتاه مدت فکر کند تا از وخامت بیشتر جلوگیری شود ضمن آنکه یک چشم هم به ایجاد بستر نیرومندتری برای گزینه های دیپلماتیک آینده دارد. دیپلماسی با ایران، همیشه از گذر ترکیبی از فشارهای جمعی و فزاینده (اقتصادی، سیاسی و نظامی) ممکن شده و غرب باید این چارچوب را بازآفرینی کند.
نخست، آمریکا و سه کشور اروپایی E3 باید گام های دیپلماتیکی را برای جلوگیری از تحریکات هسته ای بیشتر ایران بردارند. در حالی که شاید غرب تا به اینجا، ایران را از غنی سازی 90 درصدی بازداشته باشد، اما نباید تصور کند که محاسبات ایران، سنجش هایی ایستا است. دولت های غربی باید با فراهم کردن شرایط حقوقی و سیاسی لازم، تعهد خود به چکاندن سازوکار ماشه را در صورت عبور ایران از آستانه غنی سازی 90% نشان دهند. توجیهات انبوهی برای به جریان انداختن سازوکار ماشه وجود دارد و دولت های غربی باید گفتگو با دیگر اعضای شورای امنیت را برای تضمین بالاترین میزان حمایت آغاز کنند.
همچنین، دولت های غربی باید به روشنی به ایران تفهیم کنند که هرگونه پیکربندی اعلام نشده تازه در سانتریفیوژها یا پس کشیدن از تعهداتش به آژانس هسته ای، به تشکیل جلسه فوق العاده شورای حکام خواهد انجامید. همینطور، آمریکا و غرب باید با انتشار یک بیانیه مشترک که بر استفاده از تمامی ابزارهای لازم برای جلوگیری از توسعه سلاح هسته ای توسط ایران تاکید می گذارد، اعتبار گزینه نظامی را تقویت کنند.
آمریکا باید تحریم های صادرات انرژی ایران را جدی تر اجرا کند. واشنگتن بسامد اعلام تحریم ها را در هفته های اخیر، افزایش داده و این سیر باید حفظ شود تا فروش های نفتی ایران سخت تر شده و نیز رژیم دشوارتر بتواند بعنوان تاکتیکی برای جلوگیری از سقوط بازهم بیشتر ریال، ادعا کند که توافق هسته ای نزدیک است. این گام ها بویژه برای مقابله با این ایده ضرورت دارد که توافق با عربستان، توانسته انزوای رژیم را کاهش دهد.
همچنین، اجماع جهانی، پیوسته یک عامل بنیادین در گفتگوی موفق با ایران بوده است. سه کشور اروپایی باید به دولت های منطقه روی بیاورند تا برای مسکو و پکن پیام هایی را فرستاده، تا ایران را از تشدید بیشتر هسته ای بر حذر بدارند. اسراییلی ها، اماراتی ها و سعودی ها، روابط کاری بهتری با پکن و مسکو دارند.
سرانجام اینکه، آمریکا و اروپا باید بر روی این احتمال هم حساب کنند که رژیم ایران نمی خواهد بطور کامل طرد شود همانطور که توافق با سعودی ها و همکاری فزاینده با روسیه و چین هم نشان داد. به این منظور، غرب باید چشم انداز دیپلماسی را حفظ کند – و نه تنها بر کاهش پیامدهای منفی بلکه بازنگه داشتن درها برای پیامدهای مثبت هم تمرکز کند. در حال حاضر چندان چشم اندازی برای احیای برجام یا یک توافق کوچکتر یا غیررسمی وجود ندارد اما مهم است که به ایران علامت داده شود که "راهی برای خروج از این وضعیت" وجود دارد. آمریکا و اروپا باید پارامترهای مشترکی را برای یک مسیر دیپلماتیک جایگزین تدوین نمایند تا چنانچه در آینده زمینه ای فراهم شد، آماده باشند.
در این ماههای اخیر، سیاست های غرب با هدف پرهیز از یک بحران، ریسک شعله کشیدن آن را افزایش داده چرا که موجب شده ایران احساس کند می تواند دست به تشدید بزند و مجازات هم نشود. در این میان، تهران در حال تحکیم روابط با قدرت های جهانی و منطقه ای است تا تلاشها برای انزوایش را تضعیف کند و غرب هم واکنش محدودی به این تحولات داشته است. آمریکا و اروپا باید ابتکاری را برای پرهیز از ورود چشم بسته به یک تشدید عمده، ارائه دهند.
554444