به گزارش صد انلاین ، رسیدگی به این پرونده در ساعات اولیه بامداد 18 تیر ماه آغاز شد و ماموران کلانتری 138 جنتآباد در تماس با بازپرس موسی رضازاده که در آن زمان مسئولیت کشیک قتل پایتخت را برعهده داشت از کشف جسد مرد میانسالی خبر دادند که شواهد از قتل او حکایت میکرد.
به دنبال اعلام این خبر و به دستور بازپرس کشیک قتل، تیم جنایی راهی محل کشف جسد شدند که فضای سبزی در حاشیه یک پارک در منطقه جنتآباد بود. با حضور بازپرس و تیم تحقیق جنایی در محل، آنها با جسد مردی 60 ساله روبرو شدند که با شلیک یک گلوله به سر جانش را از دست داده بود.
پس از ثبت ویژگیهای صحنه جرم، بررسی هویت مقتول بر اساس اسناد و مدارکی که ممکن بود، همراهش باشد در دستور کار قرار گرفت اما برگه یا مدرکی که هویت او را فاش کند به دست نیامد. اما در کنار جسد مرد مجهولالهویه جعبه ابزار پزشکی و عینک آفتابی وجود داشت. همچنین چند نفر از شاهدانی که در محل حضور داشتند گفتند: با شنیدن صدای تیراندازی به آنجا آمدهاند و جسد مرد میانسال را پیدا کردهاند.
در حالی تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول به عنوان اولویت تیم جنایی در دستور کار قرار داشت و بررسی صحنه تمام نشده بود که ناگهان زنی میانسال و دختر 18 ساله از میان جمعیت خود را به جسد رساندند و شروع به داد و فریاد کردند. زن میانسال گفت مقتول همسرش است که از چند ساعت قبل ناپدید شده بود.
این زن توضیح داد: چند سال قبل با محمود ازدواج کردم و دو دختر داریم که یکی از آنها ازدواج کرده و دیگری هم دختری است که همراهم است. خودم هم پرستار خانگی هستم و از مدتی قبل پدرم در بیمارستان بستری است. به همین دلیل من و خواهرم نوبتی بالای سر پدرمان میمانیم. دیشب من پدرم بودم و عصر به خانه آمدم که دیدم همسرم از معده درد مینالد. در عین حال باید به برای تزریق به خانه یکی از مشتریان میرفتم،به همین خاطر بعد از کمی مراقبت از همسرم خانه را ترک کردن و وقتی برگشتم از محمود خبری نبود. هر چه هم به تلفن همراهش زنگ زدم جواب نداد. چون معدهاش درد میکرد، نگران شدم و با دخترم دنبالش میگشتیم که متوجه جمعیت شدیم و بعد هم جسد همسرم را دیدیم که شوکه شدیم و داد و فریاد کردیم.
در ادامه تحقیقات بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت همسر محمود را به سه دلیل صادر کرد. نخستین دلیل این بود که زن مدعی بود جعبهای را که وسایل تزریق و پزشکی داخلش بود را در ماشین گذاشته است، این در حالی بود که جعبه مورد نظر در چند قدمی جسد پیدا شده بود. دوم اینکه با بررسی ادعای زن زمان تماس او با همسرش درست همزمان با شنیدن صدای شلیک گلوله و احتمالا اصابت آن به سر مقتول بوده است. موضوع سوم هم اینکه چرا مادر و دختر برای یافتن محمود دقیقا به محل کشف جسد آمده بودند که مدتی قبل قتل در آنجا رخ داده بود و بیمارستانها یا مراکز درمانی را جستوجو نکرده بودند.
به این ترتیب با دستور بازپرس جنایی زن میانسال به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت انتقال یافت تحقیقات در مورد قتلی که مظنون اصلیش است ادامه یابد.
جسد مرد کشته شده هم که با شلیک گلوله به سرش جان خود را از دست داده بود به پزشکی قانونی انتقال یافت تا شاید معاینات دقیقتر زمان و دلیل قتل او را افشا کند.
زن بازداشت شده که فرزانه نام دارد، در تحقیقات بعدی گفت: شوهرم راننده تاکسی اینترنتی است وزمان وقوع قتل شوهرم در محل حضور داشتم و قاتل را میشناسم.
به این ترتیب فرزانه که در تحقیقات اولیه منکر اطلاع از ماجرا بود، در نهایت راز قتل همسرش را فاش کرد و گفت: مدتی است که مردی به نام بهنام از من باج خواهی میکند و به دروغ میگوید به همسرم میگوید، من با او در رابطه هستم، من هم از ترس اینکه همسرم با دروغهای بهنام به من بدگمان نشود، مدام با او بگو مگو داشتم.
فرزانه در مورد شب قتل هم گفت: وقتی خواستم برای تزریق به خانه بیماران بروم، بهنام را در خیابان دیدم و او دوباره مزاحمم شد. از او خواستم مزاحم نشود و با او صحبت میکردم که ناگهان همسرم من و بهنام را با هم دید. شوهرم با دیدن این صحنه خیلی عصبانی شد و از من خواست به خانه بروم، من هم حرفش را گوش کردم. لحظاتی بعد برای اینکه ببینم نتیجه صحبت بهنام و شوهرم چه شده به آنجایی که آنها را تنها گذاشتم برگشتم و فهمیدم بهنام همسرم را به قتل رسانده است.
با این گفتههای فرزانه بازپرس جنایی دستور بررسی ادعای او را به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت داد و در حال حاضر دستگیری بهنام در دستور کار قرار دارد.