آخرین اخبار
۲۵ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۸
بازدید:۱۹۷
علی سعادت آذر در یادداشتی می نویسد: سیاست خارجی ایران در قبال ترکیه به شدت امنیتی شده؛ فاقد مکانیسم های شتابدهنده اقتصادی، قاچاق زده و گلوگاه فرار سرمایه های ملی است. صحبت از دامنه این ناکارامدی ها در قبال ترکیه بسیار است که نیازمند نگارشی طولانی است؛ چه تلاش می شود تیتر وار به آنها بپردازم. حجم تجارت و موازنه تجاری ایران و ترکیه در دو دهه گذشته از ۲۲ ملیارد دلار به زیر ۴ ملیارد دلار رسیده است. البته همین ۴ ملیارد دلار هم گزافه گویی و آمار سازی است و بیشترین سهم این اعداد و ارقام مربوط به اقتصاد قاچاق است. ضمن آنکه اقتصاد قاچاق به ورشکستگی اقتصادی بسیاری از واحدهای تولیدی و ظهور نوکیسه های اقتصادی در حاشیه مرز منجر شده است.
کد خبر : ۹۹۰۶۰

نویسنده: علی سعادت آذر، مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد مسایل ترکیه

 

 


 مقدمه ای کوتاه عرض می کنم؛ یکی مهمترین چالش های اساسی جمهوری اسلامی چالش سیاست خارجی است. اگر بپذیریم سیاست خارجی پیگیری منافع ملی یک کشور در محیط بین المللی است آنگاه اگر بگوییم که ایران کشوری فاقد سیاست خارجی است بیراه نگفته ایم‌؛ چرا که کمتر هدفی در آن با رویکرد منافع ملی مورد پیگیری است.

 

 

ضمن آنکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی، گروگان نهادهای داخلی بیشماری است که آن را فلج و ناکارآمد کرده است. این حوزه ی بسیار مهم تحت تاثیر گروه های فشار، نهادهای دینی، گروه های نظامی و افراد متنفذ و ده ها عامل دیگر است. بگذریم؛ در این مقال حرف بسیار است. در نتیجه دستگاه دیپلماسی ایران تقریبا شبیه به یک "اداره مسافرت خارجی برای عده ای آسایش طلب" شده تا یک نهاد بازیساز.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال همسایگان راهبردی و مهم، به ویژه ترکیه، ورشکسته تر از آن است که در کلان سیاست خارجی عرض کردم.

سیاست خارجی ایران در قبال ترکیه به شدت امنیتی شده؛ فاقد مکانیسم های شتابدهنده اقتصادی، قاچاق زده و گلوگاه فرار سرمایه های ملی است. صحبت از دامنه این ناکارامدی ها در قبال ترکیه بسیار است که نیازمند نگارشی طولانی است؛ چه تلاش می شود تیتر وار به آنها بپردازم.

همان طور که ذکر شد روابط دو کشور تحت تاثیر برداشت هایی امنیتی از دو کشور (بیشتر از طرف ایران) است. دستگاه سیاست خارجی ایران از نظرات مغرضانه ایران شهری های افراطی مملو بوده که هر مسئله کوچکی را در ۴۵ سال گذشته به افترای "پان" منور کرده اند و سیگنال های منفی را به طرف مقابل فرستادند.

به جای آن که با رویکردی فرهنگی به اشتراکات زبانی ده ها ملیون ایرانی به عنوان فرصت و پل روابط دو کشور بپردازند، سلطه نیروهای امنیتی از یک سو و ایرانشهری‌های افراطی آن را به خاکستر تبدیل کرده است.

ضمن آنکه رفتار دو کشور در قبال گروه های تروریستی منطقه ایجاد شکاف های عمیقی را باعث شده که گاه به اندازه یک قطع روابط پیش رفته است.

به جای این که مرزهای دو کشور مرزهای اقتصادی و فرهنگی باشد، امنیتی و سیاسی است. دیوارکشی مرزهای های ایران توسط ترکیه گواه این ادعاست.

هر تحلیلگری هم دم از فضای فرهنگی و زبانی و اشتراکات زیستی دیگر، در این روابط بزند محکوم است به "پان بودن".

حجم تجارت و موازنه تجاری ایران و ترکیه در دو دهه گذشته از ۲۲ ملیارد دلار به زیر ۴ ملیارد دلار رسیده است. البته همین ۴ ملیارد دلار هم گزافه گویی و آمار سازی است و بیشترین سهم این اعداد و ارقام مربوط به اقتصاد قاچاق است. ضمن آنکه اقتصاد قاچاق به ورشکستگی اقتصادی بسیاری از واحدهای تولیدی و ظهور نوکیسه های اقتصادی در حاشیه مرز منجر شده است.

 

 

 

درحالی که طرف ترکیه ای بیشترین تلاش را برای دور زدن برخی تحریم ها نیز انجام داده است اما روابط دو کشور روابطی اقتصاد محور نیست.

سالانه مبالغ و رقم های هنگفتی ارز از کشور به سمت ترکیه سرازیر می شود اول با مقاصد توریستی است و استانبول که چه عرض کنم شهر مرزی وان تبدیل به مفری برای مردم شده تا ابتدایی ترین حقوق و آزادی های فردی را در آنجا دنبال کنند و دوم خرید ملک و سرمایه گذاری های ایرانیان در این کشور برای اخذ اقامت، پاسپورت یا کسب درآمد است.

چالش مهم دیگر در روابط ایران و ترکیه، کادر به غایت ضعیف و ناتوان سیاسی ایرانی مستقر در سفارت آنکاراست. پیشینه همین سفیرمان را در ترکیه مطالعه کنید و صادقانه به هشتاد ملیون ایرانی گزارش دهید که سفیر چه قابلیت هایی در قبال ترکیه دارد؟ چه شناخت و دانشی دارد؟ چه کرده است؟

البته که قبلی ها هم اینگونه بودند و به جز مواردی استثنا؛ هیچ کدام از آنها قابلیت پیگیری منافع کشور در ترکیه را نداشتند. به عنوان فردی که سال ها این حوزه را مطالعه کردم و ۴ سال در کمسیون اقتصادی دو جانبه بودم عرض می کنم که تراز تجاری ۴ ملیارد دلاری ایران ترکیه برای جمعیتی قریب به ۲۰۰ ملیون نفر در دو سوی مرز؛ از شرم آور هم شرم آورتر است.

هزاران ایرانی در خاک ترکیه زندگی می کنند. موج اول مهاجرت ایرانیان به ترکیه از شهرهای ترک نشین ایران شروع شد اما اکنون موضوع کمی متفاوت است و همه شهروندان ایرانی به این کشور تردد دارند و انحصار ارتباطی به شهر یا منطقه خاص وجود ندارد.

البته که نمی توان از نقش مافیای اقتصادی در ایجاد انحصارهای تجاری هم غافل شد.

ترکیه کشوری مسلمان است که اشتراکات فرهنگی و اجتماعی بسیاری با ایران دارد که در حوزه های سیاسی منافع بسیاری می توان تعریف و بازتعریف کرد، کشوری با بیش از ۸۰ ملیون جمعیت و زیرساخت های ارتباطی گسترده می تواند به یکی از فرصت های مهم سیاست خارجی ایران تبدیل شود.

پس از انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در ایران و انتخاب فردی از شهر ارومیه (استان آذربایجان غربی) پیام اردوغان برای توسعه روابط دوکشور در کنار حسن همجواری می تواند، محرک اشتیاق فردی آشنا به مرزهای ایران و ترکیه نیز باشد. رئیس جمهوری از مرزی ترین و البته بین المللی ترین استان کشور و با شناخت عمیق از وضعیت اسفناک فعلی روابط منطقه ای.

ابتدا باید از مرزهای دو کشور امنیت زدایی کرد؛ مشکلات فریز شده گروه های تروریستی را یک بار برای همیشه حل و فصل کرد و روابط اقتصادی فرهنگی را جایگزین تنش های امنیتی و سیاسی کرد.

جایگزینی نخبگان سیاسی آشنا به مسائل ترکیه نیز گره گشا خواهد بود. حضور ترکیه در مجامع مهم منطقه ای و بین المللی، تقابل این کشور با اتحادیه اروپا، پل ارتباطی غرب و شرق بودن این کشور، دین و زبان مشترک، زیرساخت های ارتباطی ترکیه و ده ها مورد دیگر؛ همگی فرصت هستند اما برای سیاست خارجی با رویکرد منافع ملی، نه اداره مسافرت های خارجی که وزیرش بعد از ۸ سال اعتراف کرد سهمی در آن نداشته؛ که البته نداشته است.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها