به گزارش صد آنلاین ، جنایت بر میت یک اصلاح حقوقی است که در بسیاری از پروندههای جنایی در کنار عنوان اتهام قتل به چشم میخورد و به معنی وارد کردن آسیب به جسد است. این جرم گاهی توسط خود قاتل یا گاهی توسط همدستان او انجام میشود اما عمدتا با انگیزه مخفیکردن راز قتل و فرار از مجازات صورت میگیرد. هر چند متهمان زیادی با بهکارگیری شیوههای عجیب، سعی در مخفیکردن نقشه جنایتکارانه قتل داشتهاند؛ اما با اینحال، دست آنها رو شده و به مجازات عملشان رسیدهاند.
در این دسته از پروندههای جنایی، پرونده جنایی آرمان عبدالعالی شاید مشهورترین پرونده است که در آن هرگز اثری از جسد مقتول به نام غزاله کشف نشد. سر و صدا در این پرونده، به حدی زیاد بود که حتی فیلم بیبدن با این موضوع ساخته شد.آرمان اسفند سال ۹۲، زمانی که یک هفته به تولد ۱۸سالگیاش مانده بود، در جریان فقدان دختر مورد علاقهاش به نام غزاله ۱۹ساله دستگیر شد. او در جریان بازجویی اعتراف کرد که روز حادثه غزاله را به قتل رسانده و جسد او را در یک چمدان جاسازی کرده و به سطل زباله انداخته است اما هرگز هیچ رد و نشانی از جسد غزاله پیدا نشد.
خانواده غزاله در اظهارات خود گفته بودند که آخرین روز غزاله قرار بود به مطب پزشک متخصص پوست برود که یکباره تلفن همراهش خاموش شد و دیگر خبری از او نشد. آخرین تصویر از غزاله به ثبت یکی از دوربینهای مداربسته حوالی بلوار میرداماد رسیده بود. بعدا آرمان در بازجویی گفته بود که آن روز غزاله با او تماس گرفته و از او خواسته بود همدیگر را ببینند اما آرمان با بیان اینکه قرص حساسیت خورده و خوابآلود است به غزاله گفت بود نمی تواند بیرون از خانه برود و از او خواسته بود در خانهشان با هم ملاقات کنند.
آرمان ادعا کرد که غزاله تصمیم به مهاجرت گرفته بود و به همیندلیل میخواست تا رابطهاش را با او تمام کند؛ درنتیجه این تصمیم بعد از ورود غزاله به خانهشان درگیری بین آنها رخ میدهد که آرمان پس از هل دادن غزاله، سر دختر نوجوان ضربه میخورد. سپس آرمان با میله فلزی بارفیکس چندین بار به سر غزاله میزند و سپس جسد او را در کیسه پلاستیکی میپیچد و به سطل زباله میاندازد .
اما بعدا متهم به قتل یعنی آرمان عبدالعالی اعترافات خود را پس گرفت و سر خوردن غزاله را در راهپله و برخورد سرش به پله را دلیل وارد شدن ضربه بر سر او دانست و مدعی شد که پیکر غزاله را از ترس از خانه بیرون برده است.بهرغم تلاش افراد سرشناس، خانواده غزاله مصرانه پای تصمیم خود برای اجرای حکم قصاص آرمان ایستادند و این حکم در سحرگاه سوم آذرماه سال ۱۴۰۰ اجرا شد. خانواده غزاله یکی از مهمترین دلایل خود برای اجرای این حکم را، پیدا نشدن جسد غزاله عنوان کردند.
ماجرای قتل یک پزشک به دست برادرش که او هم یک پزشک سرشناس بود، یکی از هولناکترین پروندههای جنایی ایران است. اواخر آذرماه سال ۱۴۰۱، با اعلام مفقود شدن یک پزشک مشهور تهرانی عملیات جستوجو برای یافتن ردی از او آغاز شد. در تحقیقات به عمل آمده مشخص شد که این پزشک ۴۵ساله از مدتی قبل با برادر بزرگتر خود که او نیز پزشک است، اختلاف پیدا کرده است که این اختلافات مالی منجر به صدور حکم جلب برادر کوچکتر شده بود. همین کافی بود که ظن ماموران به برادر بزرگتر برانگیخته شده و در بررسیهای نخستین، ماموران به کارگر مطب برادر مرد گمشده مظنون شده و او را تحت بازجویی قرار دادند.
در این تحقیقات قضایی مشخص شد که قاتل در پی اختلافات مالی با برادرش، روز حادثه او را با همدستی همان کارگر به مطبی واقع در خیابان فرشته کشاند. سپس مقتول را خفه کرده و جسدش را در پشت بام همان مطب تکهتکه کردند. قسمتهایی از جسد را در ظروف پلاستیکی جاسازی کرده و آذوقه حیوانات قرار دادند. قسمتی دیگر از تکههای جسد را نیز روی منقل کباب کرده و در باغچههای سراسر شهر پراکنده کردند. از جسد مقتول چیزی جز چند تکه کوچک استخوان سوخته پیدا نشد. در این پرونده در حالی که پزشک مشهور سعی دارد همه گناه را گردن کارگرش بیندازد، رسیدگی به پرونده در مرحله تحقیقات ادامه دارد.
نیمه اردیبهشت سال ۱۴۰۰، جسد مثله شده یک مرد در فاز سوم شهرک اکباتان کشف شد و بلافاصله تحقیقات پلیسی برای رازگشایی از جنایت آغاز شد. در اولین تحقیقات مشخص شد که جسد مثله شده را صاحب یک تاکسی به سطل زبالهای در اکباتان منتقل کرده است. با ردیابی شماره پلاک خودرو، ماموران پلیس متوجه شدند که پدر بابک خرمدین، صاحب خودرو است و او را به عنوان اولین مظنون به قتل بازداشت کردند.
متهم در همان برخورد اولیه با پلیس به قتل فرزند خود اعتراف کرد و گفت با همدستی مادر بابک خرمدین او را به قتل رسانده بود و انگیزه خود را از قتل، فساد اخلاقی بابک خرمدین عنوان کرد اما در ادامه بازجوییها، متهم به قتل داماد و دختر خود نیز اعتراف کرد و ابعاد تازهای از جنایتهای متهم به نام اکبر خرمدین فاش شد. در حالیکه متهم ادعا کرده بود انگیزه او از هر 3قتل، فساد اخلاقی مقتولان بوده است؛ یکی از دوستان خواهر بابک خرمدین ادعا کرد: «خواهر بابک خرمدین به نام آرزو خرمدین با من دوست بود و به من گفته بود که پدرش به او تجاوز کرده بود. همین سبب شده بود که آرزو به بیماری اماس مبتلا شود.»
اکبر خرمدین، پدر بابک بعد از اولین قتل توانسته بود ۷سال از مجازات فرار کند و شاید تنها دلیل فرار مجازات او شیوه هولناکش برای از بین بردن اجساد بود. او به کمک همسرش، اجساد را در حمام خانهشان تکهتکه میکرد و بعد از قرار دادن تکههای جسد در بستهبندیهای متعدد، آنها را در گوشه و کنار شهر رها میکرد. متهم قبل از رسیدن موعد محاکمه، در زندان جان سپرد و هرگز به اتهام 3فقره قتل عمدی و مثله کردن اجساد قربانیان پای میز دفاع نایستاد.
رسیدگی به یک پرونده جنایی از ۱۰سال پیش با شکایت دختر جوانی که مدعی بود عمویش به طور عجیبی ناپدید شده است، آغاز شد. او به ماموران گفت: «من در شهرستان تحصیل میکنم و چند روزی به خاطر مشغله تحصیلی نتوانستم با عمویم صحبت کنم، گرچه چندین بار هم با منزلش تماس گرفتم اما او پاسخ نداد. بالاخره بعد از چند هفته به تهران آمدم و به خانهاش رفتم اما در کمال ناباوری زنی، در را باز کرد و مدعی شد که خانه را به تازگی خریده و حتی سند خانه را به من نشان داد.
با این حال من مطمئن بودم که بلایی سر عمویم آمده، چرا که او هیچوقت بدون اطلاع من کاری انجام نمیداد؛ برای اینکه از ماجرا مطلع شوم، یک وکیل گرفتم و با پیگیری فراوان به سراغ محضرداری که سند در آنجا انتقال پیدا کرده بود، رفتیم و با بررسی دقیق و چندباره دوربین مداربسته متوجه شدیم که مردی خودش را شبیه عموی من گریم کرده و خانه را فروخته است. پس از اظهارات شاکی، تحقیقات ماموران آغاز شد و از طریق چکهایی که صاحب جدید خانه به فروشنده داده بود، فردی را که همسایه مرد گمشده و طراح اصلی این نقشه بود، شناسایی و بازداشت کردند.
متهم پس از دستگیری عنوان کرد که با همدستی ۲نفر از دوستانش، نقشه سرقت از خانه پیرمرد یهودی را که صراف هم بود، اجرا کردهاند. به این ترتیب ۲همدست او هم دستگیرشدند، اما آنها منکر قتل شدند و گفتند که پس از بستن دستوپاهای مرد سالخورده، اسناد و مدارک و پول را از خانهاش سرقت کردهاند. در تحقیقات بعدی مشخص شد که مرد سالخورده پس از چند روز به سبب آنکه نتوانسته دستوپاهایش را باز کند، فوت کرده و سارقان با ورود دوباره به خانه مقتول، جسدش را در وان اسید انداخته و از بین بردهاند. با اعتراف متهمان، پرونده آنها به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد اما از آنجا که مقتول مسلمان نبود، متهمان به قصاص محکوم نشده و حکم حبس برایشان صادر شد.