به گزارش صد آنلاین ، مریم زن جوانی است که دو سال بعد از ازدواج تصمیم به طلاق گرفته است. این زن از زندگی پر فراز و نشیبش میگوید.
*چطور با همسرت آشنا شدی؟
ما در یک دانشگاه و در یک رشته هنری درس میخواندیم و آنجا آشنا شدیم. بعد هم تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم.
*هنوز دانشجو هستی؟
ما سال اول دانشگاه وقتی 19 ساله بودیم، ازدواج کردیم.
*سن بسیار کمی برای ازدواج است. خانواده شما مقاومت نکردند؟
آنها میگفتند خیلی زود است اما به هر حال من عاشق شده بودم و مهران هم تصمیمش را گرفته بود. اینطوری شد که عقد کردیم.
*خودتان خرج زندگیتان را میدهید؟
ما یک سویت اجازه کردیم و در آنجا زندگی میکردیم. با هم کار میکردیم و خرج زندگیمان را میدادیم اما دیگر نشد که ادامه بدهیم.
*چرا نمیتوانید ادامه بدهید؟
دو سال است با هم زندگی میکنیم حالا آخرهای دانشگاه هستیم و من میخواهم ادامه تحصیل بدهم. مهران میگوید میخواهد مهاجرت کند و دیگر نمیتواند در اجاره خانه و هزینههای خانه مشارکت کند. میگوید پولش را لازم دارد. طوری رفتار میکند که یعنی راهش از من جداست. برای همین هم تصمیم گرفتیم جدا شویم.
*تو کجا زندگی میکنی؟
من هنوز در همان خانه هستم.
*چطور به تنهایی خرج زندگیات را میدهدی؟
از اول هم اجاره سوییت را من میدادم. هزینه خانه با مهران بود اما حالا شرایط برایم کمیسخت شده بیشتر کار میکنم.
*شغلت چیست؟
گارسونی میکنم. من در یک کافه رستوران گارسون هستم. به اندازه ساعتهایی که کار میکنم، پول میگیرم. در این مدت پروژههایی گرفتهام و پولی هم از آنها به دست آوردم. امسال که تمام شود دوباره کنکور میدهم تا فوق لیسانس بگیرم اینطوری میتوانم ارتقاء شغلی هم داشته باشم.
*خانوادهات مخالفتی با جدایی شما ندارند؟
آنها در زندگی من دخالتی ندارند. پدر و مادرم خودشان جدا از هم زندگی میکنند.