دو ماه میشود که آشنا شدیم اما رابطهای در کار نبود.
*تو هنوز طلاق نگرفتهای؟
به صورت رسمی نه، اما مدتهاست که با شوهرم زندگی نمیکنم. پرونده طلاق هم در جریان است و ما با هم ارتباطی نداریم. وکیل گرفتهایم و پرونده در حال رسیدگی است.
*چطور متهم شدی؟
با شکایت همسر مهرداد. او از من و شوهرش شکایت کرده است. البته شکایتی بیدلیل است چون رابطهای در کار نبود.
*چطور شد که زندگی تو و همسرت به بن بست رسید؟
من کارمند یک شرکت خصوصی هستم. ما با هم زندگی خوبی نداشتیم. من از صبح کار میکردم و شب که به خانه میرسیدم به کارهای خانه رسیدگی میکردم. شوهرم نه کار میکرد و نه اینکه در کار خانه به من کمک میکرد. وضعیتی که در زندگی من درست شده بود به شدت آزاردهنده بود. *شما ۴ سال با هم زندگی کردید اگر این وضعیت که میگویی بود چرا همان ابتدا جدا نشدی؟
جدا شدن بسیار سخت است. من از قضاوت دیگران میترسیدم. از واکنش خانوادهام میترسیدم و حاضر نبودم خیلی چیزها را به جان بخرم اما یک جایی دیگر نتوانستم تحمل کنم.
*تو به رابطه نامشروع متهم شدی و شوهرت بیتفاوت نسبت به ماجرا برخورد کرد به نظر تو چرا؟
من برای اینکه از شوهرم طلاق بگیرم مهریهام را بخشید و نیمی از خانه را که به نام من بد، به او دادم. او فقط همین را میخواست. من را دوست نداشت. او کسی را میخواست که خرج زندگیاش را بدهد از من هم یک خانه گرفت و رفت.
*فکر میکنی رابطهات با مهرداد به جایی برسد.
ما رابطه خاصی با هم نداشتیم و اگر میدانستم زنش تا این حد حساس است اصلا با مهرداد هیچ معاشرتی هم نمیکردم.