به گزارش صد آنلاین ، در ابتدای تحلیلمان نسبت به نشست صلح اوکراین در سوئیس باید به چند گزاره مهم در سطح تحلیل کلان و خرد، توجه داشته باشیم. نخست باید اشاره داشت، برگزاری چنین نشستهایی با محوریت صلح اوکراین، در گام اول برای ذهن هر تحلیلگری تداعیگر آن است که بحران اوکراین در سطح بینالمللی، در این دوران پوستاندازی نظم بینالمللی جهان، نهتنها قدرتهای بزرگ غربی و کشورهای عضو اتحادیه اروپا را دچار بحرانهای چندگانه، نظیر بحران تضعیف و نزول منافع اقتصادی و امنیتی کرده؛ بلکه از سوی دیگر از قِبَل این بحرانها در ابعاد سیاست داخلی کشورهای غربی اروپایی و حتی پرچمدار آنان یعنی ایالاتمتحده آمریکا با بحرانهای فزایندهای، نظیر بحران حکمرانی و نزول جایگاه و مشروعیت دولتها، روبه رو کرده است.
برای مثال از موارد مهم از امتداد جنگ اوکراین میتوانیم به تغییر سبک زندگی مردم اروپایی به دلایل سیر صعودی بحرانهای تورم اقتصادی و تغییر سیاستهای مالیاتی و بهمثابه آن، عدم کارآمدی دولتها در حل بحرانهای اینچنینی اشاره کنیم که نتیجتاً امتداد این فرایند موجب آن شده، کشورهای غربی برای برونرفت از این بحران، حتی بهطور مقطعی، در گام اول با توسل به یکدیگر با همان استراتژی پساجنگ جهانی دوم از جانب غرب یعنی اصل همیاری غربی، برای رهایی از بحرانهای جمعی خود متوسل شوند که البته تفاوتی که نسبت به قبل در اینجا موردتوجه است آن است که دولتهای امروزی غربی بهتر از هر دورانی به عدم کارآمدی این فرایند اصل همیاری غربی واقف شدهاند اما با توجه به شرایط متزلزل این جبهه و رشد بحرانهای داخلی و صعود روند واگراییهای سیاسی بینا دولتی، ناگزیر بر آن شدهاند که بهطور مستأصلانه بر این فرایند اصل همیاری تکیه کنند که نهایتاً به امید گذر از این مرحله با نتایج صلح مقطعی، بتوانند در ادامه مسیر خود با توسل بر اصل خودیاری و رویکرد دیپلماسی مستقیم خود با جهان شرق، روابط و مناسبات سیاسی چندوجهی خود را تنظیم کنند.
با این توصیف باید توجه داشته باشیم ضربالاجلهای جهان غرب با برگزاریهای چنین نشستهایی در پله اول، دور نگاهش با دستاورد صلحی منوط بر رضایت مسکو در مقابل خواستههای غرب است مسلماً با نطق رهبر روسیه (ولادیمیر پوتین) که علناً در روزهای گذشته اعلام کرد، تحقق حسن ختام این نشستها را در راستای خروج کامل نیروهای اوکراین و همپیمانان غربیاش از مناطق مورد تصرف روسیه و همچنین عدم عضویت اوکراین و حتی کشورهای دیگر مدعی اروپای شرقی به ناتو است که نهایتاً با این خواستهی مسکو میبینیم که علناً برگزاری این نشست صلح به برگزاری یک نشست بی دستاورد برای غرب از جانب تحلیلگران حوزه روابط بینالملل قلمداد میشود.
این در حالی است که غرب متضرر اصلی در مقابل بحران جنگ اوکراین است و در مقابل شاهد آنیم که روسیه توانسته با توجه به بحرانهای ناشی از تحریمات اقتصادی غرب علیه خود، خود را ورزیده و مقاوم کند و حتی میبینیم که روسیه در شرایط امروزی، در تعاملات تجاری، در حوزههای انرژی فسیلی و همچنین در حوزه کشاورزی و فروش مواد غذایی، توانسته با تکیه بر سیاستهای نوین دور زدن تحریمات، فروش دسته دوم و سوم از طریق دلال را به همان کشورهای غربی عرضه کند. بهطور مثال از طریق تعاملات با کشورهای ثالث دلال نظیر ترکیه توانسته نهتنها تحریمها را دور بزند بلکه توانسته هزینه سنگینتری را در تعاملات اقتصادی غیرمستقیم برای اروپاییان رقم بزند.
با این توصیف در شرایط حاضر، غرب در زمره سطح پذیرش خواستههای روسیه در تعاملات سیاسی از قِبُل این نشستهای صلح محور قرار میگیرد و روسیه نیز از پیشروی و امتداد چنین شرایطی برای اروپا احساس رضایت دارد زیرا این فرایند را در راستای تحقق اهداف امتیاز ساز خود در مقابل غرب از شرایط جنگ اوکراین و حتی در راستای توازن سازی و کسب حداکثری منافع در مناطق دیگری در جهان نظیر خاورمیانه و شرق دور میبیند.