تصمیم هفته گذشته روسیه به تعلیق امضای توافقنامه جامع همکاری ایران و روسیه نشان داد که مسکو نسبت به تحولات جاری در ایران نگران است. در بحبوحه تشدید تنش های روسیه با غرب، بهویژه بر سر اوکراین، حادثهای پیش بینی نشده برای مسکو اتفاق افتاده است که احساس میکند معادلاتش در مناسبات بین المللی را تحت تاثیر قرار میدهد. سقوط بالگرد، شهید سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری فقید به همراه وزیر امور خارجه فقید، برای روسیه غیرمترقبه بود تا آنجا که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه نتوانست شوک خود را از این حادثه پنهان کند و با بیان اینکه «آیت الله رئیسی شریک بسیار قابل اعتمادی بود و اگر در مورد چیزی با وی به توافق میرسیدیم، همیشه میتوانستیم مطمئن باشیم که این توافقها محقق میشوند»، گفت: «درگذشت آیت الله رئیسی ضایعه بزرگی است.»
به نظر می رسد روسها روی رئیس جمهوری فقید و دولت او حساب ویژهای کرده بودند، حسابی که هیچ گاه روی دولت روحانی و دولتهای قبل از آن نکرده بودند. این حساب ویژه مسکو را به سمتی سوق داد که توافقنامه جامع همکاری ایران و روسیه را با تصور اینکه دولتی همسو در تهران بر سر کار است، تهیه کند و برای امضای آن آماده شود. اما سقوط بالگرد رئیس جمهوری ایران و افراد همراه او نظم فکری روسها را به هم ریخت و آنها را برآن داشت تا درنگ کنند و ببینند سیر تحولات ایران به کدام سمت و سو خواهد رفت.
حالا با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران که کمتر از دو هفته دیگر برگزار می شود، مسکو تلاش دارد این پیام را به تهران برساند که نسبت به تغییر دولت در ایران مطمئن نیست و آمادگی ندارد تفاهمنامهای را امضا کند که دولتی همسو و همصدا با مسکو در تهران روی کار نیاید. کرملین به غیر از نامزدهایی که اصولگرای تندرو محسوب می شوند، تمایل ندارد روی نامزدهایی حساب کند که ممکن است به سوی غرب گرایش داشته باشند و ریل مناسبات ایران را به آن سمت تغییر دهند. حتی مسکو حاضر نیست بپذیرد با دولتی تفاهمنامه جامع امضا کند که حتی اگر هم غربگرا نباشد به دنبال موازنه در روابط خارجی ایران باشد. روسیه یک بار در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی توافقنامه همکاریای با ایران امضا کرد که صرفا امضایی روی کاغذ بود و هیچ نتیجهای در بر نداشت. حالا که موعد تمدید این توافقنامه رسیده است، حاضر نیست مجددا چیزی را تمدید کند که صرفا امضایی روی کاغذ باشد. به ویژه که سابقه دولت روحانی را دارد که به محض امضای برجام به سمت گسترش روابط با غرب خیز برداشت و جبهه شرق به ویژه روسیه و چین را فراموش کرد.
ما از مفاد توافقنامه جامع همکاری تهیه شده میان تهران و مسکو خبر نداریم اما میتوانیم حدس بزنیم که مسکو حداقل انتظار دارد آنچه تهران با پکن بر سر برنامه ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین امضا کرده، حداقل در بعد امنیتی و سیاسی آن، با روسیه نیز امضا کند. می توان حدس زد شهید رئیسی در این زمینه اطمینانهایی به همتای روسی خود داده بود که اعتماد او را جلب کرده بود تا آنجا که فقدان او را ضایعه بزرگی بداند. حالا که او نیست، نسبت به آینده مناسبات ایران و روسیه نگران شده است.
از سوی دیگر آنچه اهالی خبره از روسیه می گویند بدنه دستگاههای اداری این کشور از جمله وزارت امور خارجه، وزارتخانه و نهادهای اقتصادی همگی غربگرا هستند و این روسا و رهبران ارشد روسیه هستند که تمایلی به غرب ندارند و حتی از جانب غرب نسبت به کشورشان احساس خیانت میکنند. غربگرایان دولت روسیه حتی تمایلی به ایران ندارند و حتی برخی از آنها از ایران و سیاستهای آن متنفرند. در چنین حالتی دولت روسیه باید مطمئن باشد آنچه با ایران توافق میکند از چنان اطمینان و قوامی برخودار است که بتواند افراد ضدایرانی درونی خود را مجاب کند و حقانیت خود را به آنها ثابت کند.
بنابراین، طبیعی است که مسکو مطابق با منافع خود منتظر بماند تا انتخابات ریاست جمهوری ایران امضا شود و ببیند چه کسی سکاندار دولت ایران خواهد شد تا مطمئن شود آیا می تواند روی آن حساب کند یا همانند دولت حسن روحانی فرمان مناسبات بین المللی ایران را تغییر می دهد و به مسکو پشت می کند؟!