آخرین اخبار
۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۰
کد خبر : ۹۱۹۸۵

به گزارش صد آنلاین ، شیدا می‌خواهد از همسرش جدا شود. او می‌گوید دیگر نمی‌تواند به این زندگی ادامه دهد، چون  شوهرش به بازی معتاد شده است. شیدا درباره زندگی‌اش  می‌گوید.

 

 

 

 

*چند سال است با هم زندگی می‌کنید؟

 

من و مهدی 10 سال با هم زندگی کردیم اما دیگر حاضر نیستم ادامه بدهم.

*چرا بعد از این سال‌ها به بن بست خورده‌اید؟

شوهرم به بازی معتاد شده است. بعد از این همه سال یاد جوانی‌اش افتاده و زندگی ما را نابود کرده است.

*شوهرت به چه چیز اعتیاد دارد؟

او به بازی‌های جمعی و شرط‌بندی اعتیاد پیدا کرده و یک سال و نیم است که زندگی‌اش را تعطیل کرده و فقط با دوستانش بازی می‌کند. او حتی سرکار نمی‌رود.

*چطور زندگی‌تان را اداره می‌کنید؟

او در این بازی‌ها بسیار حرفه‌ای شده و برنده می‌شود و با پولی که از این راه به دست می‌آورد زندگی را اداره می‌کرد ولی من این زندگی را نمی‌خواهم.

*چرا؟

چون همه چیز ما نابود شده و فقط پول داریم. بچه‌ها از دیدن پدرشان محروم هستند. شوهرم ما را مثل شخصیت‌های بازی می‌بیند. در یک سال و نیم گذشته و ما حتی سه شب هم با هم شام نخوردیم. وقتی مهمانی می‌روم تنهایم، وقتی بچه‌ها مریض می‌شوند تنهایم. او حتی نمی‌داند تولد بچه‌ها چه روزی است و چه روزی باید به مدرسه بروند. این وضعیت برایم اذیت‌کننده شده است.

*شوهرت به طلاق راضی است؟

شوهرم چنان غرق در بازی شده که برای خودش باند تشکیل داده و شرطبندی‌های بزرگ می‌کند. او اصلا اهمیتی به جدایی ما نمی‌دهد. او حتی خودش حاضر نشد به دادگاه بیاید و به من وکالت داد.

* بعد از جدایی می‌خواهی کجا زندگی کنی؟

من پدر ومادرم ندارم. از پدرم یک واحد آپارتمان به من به ارث رسیده است که می‌خواهم در آنجا زندگی کنم و برای تامین هزینه دو بچه‌ام هم کار می‌کنم.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لینک کپی شد
اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها