به گزارش صد آنلاین ، *چند سال است با همسرت زندگی میکنی؟
من و همسرم 13 سال است که ازدواج کردهایم.
*چرا میخواهی جدا شوی؟
شوهرم تنبل است. نمیخواهم مسئولیت او را قبول کنم. بجز او باید مراقب بچهاش هم باشم.
*همسرت قبلا ازدواج کرده بود؟
ما هر دو ازدواج ناموفق داشتیم. من بعد از جدایی از همسر اولم وقتی بچه یک ساله داشتم با فرشید ازدواج کردم. فرشید هم یک دختر از همسر اولش داشت. بچهها چند ماه با هم اختلاف سنی داشتند. اینطوری بود که قبول کردیم از بچههای همدیگر مراقبت کنیم و ازدواج کردیم.
*رابطه بچهها با شما خوب است؟
بله آنها هر دوی ما را خیلی دوست دارند.
*این همه سال با اختلافی که داشتید چطوری زندگی کردید؟
همسرم سر کار نمیرود. او خرجی زندگی را از من میخواهد و من هم قبول کردم که کمک کنم اما همسرم کلا همه چیز را گردن من انداخته است.
*شغلت چیست؟
در خانههای مردم کار میکنم. شوهرم هم اگر کاری باشد در خانه انجام میدهد و اگر کاری نداشته باشد، میخوابد.
*از اول اینطور بود؟
سرکار میرفت اما بعد که دید من هم کار میکنم کم کم همه چیز را کنار گذاشت.
*حالا که میخواهی جدا شوی بچهها چه میشوند؟
این بزرگترین مشکل من است. دلم برای دختر شوهرم تنگ میشود او مثل دختر خودم است و من به آنها رسیدگی میکنم، اما دیگر رفتارهای اشتباه شوهرم را نمیتوانم تحمل کنم. او به خوردن و خوابیدن عادت کرده است.
*دوباره پیش خانواده ات میروی؟
اگر خانوادهای داشتم که از من حمایت میکردند هیچ وقت این وضعیت را نداشتم . میدانم باز هم تنها هستم اما تنهایی را ترجیح میدهم.