دو باجناق سابق که با همدستی یکدیگر زنی را به قتل رسانده و جسدش را در بیابانی دورافتاده دفن کرده بودند، 5سال پس از این جنایت توسط اولیای دم بخشیده شدند.
به گزارش همشهری، اردیبهشت سال98 فرزندان زنی جوان نزد مأموران پلیس بندرعباس رفتند و از مفقود شدن مادرشان خبر دادند. آنها گفتند که مادرشان از چند روز قبل از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته و به تماسهای تلفنی آنها هم جواب نمیدهد. یکی از آنها گفت: پدر و مادرم چند سال قبل از یکدیگر جدا شدند و ما با مادرمان زندگی میکردیم تا اینکه چند روز قبل او ناپدید شد و میترسیم بلایی بر سرش آمده باشد. با آغاز تحقیقات درباره این زن معلوم شد که او از مدتی قبل با مردی ارتباط داشته و ممکن است این مرد از سرنوشت او اطلاع داشته باشد. این مرد نیز چند سال قبل از همسرش جدا شده و بهتنهایی زندگی میکرد. او در بازار ماهیفروشان بندرعباس کار میکرد و چند روز بعد از مفقود شدن زن جوان به پلیس احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد ارتباط با زن جوان را قبول کرد، اما مدعی شد از سرنوشتش اطلاعی ندارد. در این شرایط بازجوییها از وی ادامه پیدا کرد تا اینکه در اعترافاتی هولناک گفت که با همدستی باجناق سابقش زن جوان را به قتل رسانده است.
متهم در اعترافاتش گفت: بعد از آنکه از همسرم جدا شدم مدتی از بندر رفتم و چند سالی در شهر دیگری زندگی میکردم تا اینکه دوباره به بندر برگشتم. این بار در بازار ماهیفروشان مشغول به کار شدم و در آنجا بود که با زن جوان آشنا شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. هنوز وضعیت مالی خوبی نداشتم و مشکلاتم زیاد بود. یک روز سراغ باجناق سابقم رفتم و از او کمک خواستم. او هم خانه کوچکی را که داشت به من داد تا در آنجا زندگی کنم. متهم ادامه داد: یک روز که زن جوان را به خانهام دعوت کرده بودم، ناگهان باجناقم سر رسید و از دیدن زن جوان در خانه شوکه شد. او بهتندی با من برخورد کرد و گفت نباید کسی را به خانه میآوردم. او گفت باید زن جوان را از خانهام بیرون کنم. من در شرایط سختی قرار گرفته بودم و نمیدانستم چه کار کنم. در این شرایط بود که تصمیم گرفتم حرف باجناق سابقم را گوش کنم و زن جوان را بیرون کنم. در این بین من و زن جوان با هم درگیر شدیم و باجناق سابقم هم از من حمایت کرد و دقایقی بعد وقتی به خودمان آمدیم زن جوان را خفه کرده بودیم. ما در ادامه با همدستی یکدیگر جسد را به بیابانی دورافتاده بردیم و در آنجا دفن کردیم. بعد هم با هم قرار گذاشتیم که از این ماجرا با کسی حرف نزنیم.
بهدنبال اعترافات این متهم، باجناق سابقش نیز دستگیر شد و در اعترافاتش حرفهای نخستین متهم را تأیید کرد. او گفت ناخواسته پایش به این پرونده باز شده است. متهم گفت: همسرم همیشه به من میگفت که شوهرخواهر سابقش مرد خوبی نیست و همیشه از من میخواست که با او رابطهای نداشته باشم. همسرم وقتی فهمید که من خانهام را در اختیار او قرار دادهام، تا چند روز قهر کرد. حالا فهمیدهام که اشتباه کردم و بیجهت پایم به پرونده قتل باز شد.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، متهمان در دادگاه کیفری یک استان هرمزگان به اتهام قتل محاکمه شدند. شواهد بهدستآمده نشان میداد که هر دو متهم به یک میزان در قتل مقصر هستند. در این شرایط بود که هیأت قضایی هر دو متهم را به قصاص محکوم و اولیای دم را موظف کرد تا پیش از اجرای حکم تفاضل دیه محکومان را پرداخت کنند. هرچند این رأی مدتی بعد قطعی و آماده اجرا شد، اما از مدتی قبل مسئولان واحد صلح و سازش دادگستری هرمزگان تلاشهایشان را برای صلح و سازش در این پرونده آغاز کردند و در نهایت با تلاشهای قاضی الهام پوردهقان فراشاه، مسئول واحد اجرای احکام و کاظم شاهرخنیا، از اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس اولیای دم حاضر شدند در قبال دریافت دیه هر دو محکوم را ببخشند تا این پرونده مختومه شود.