۰۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۱
بازدید:۶۸۱۹
صد آنلاین | مردی که متهم است با همدستی همسرش و با انگیزه سرقت، پیرزنی را خفه کرده است در دادگاه ادعای عجیبی را مطرح کرد. همسر متهم قبل از جلسه دادگاه فوت کرد.
کد خبر : ۸۸۸۱۸

به گزارش صد آنلاین ،  مردی که متهم است با همدستی همسرش و با انگیزه سرقت، پیرزنی را خفه کرده است در دادگاه ادعای عجیبی را مطرح کرد.

 

 

 

 

 

 

همسر متهم قبل از جلسه دادگاه فوت کرد. ساعت ۲۳ شامگاه پنجشنبه دوم دی ماه۱۴۰۰زنی جوان در تهران با اداره پلیس تماس گرفت واعلام کرد جسد بی‌جان مادر‌شوهرش را داخل کمد خانه‌اش درکوی فراز پیدا کرده‌است. در ادامه تیم جنایی در خانه زن سالخورده حاضر شده و با جسد دست و پا بسته این زن در کمد دیواری رو‌به‌رو شدند. روسری دور گردنش گره‌خورده و‌ با آن خفه شده بود.بررسی‌ها نشان داد، همزمان ‌با قتل زن سالخورده، زوج سرایدار به نام سعید و مارال که کارهای خانه مقتول را انجام می‌دادند ناپدید شده‌اند. طلاهای مقتول و خودروی او ‌هم سرقت شده بود. این زوج تحت تعقیب قرار گرفتند که ابتدا مارال در حاشیه تهران شناسایی و دستگیر شد. او‌ پس از انتقال به پلیس آگاهی گفت: «من و شوهرم سرایدار و مستخدم زن سالخورده بودیم. شوهرم می‌گفت با او اختلاف حساب دارد تا این‌که شب حادثه به او داروی بیهوشی داد و پس از این‌که از او سفته و کاغذ سفید امضا گرفت، از من خواست ازآنجا فرار کنیم. او یک روز بعد مرا ترک کرد و از آن روز از شوهرم بی‌خبر هستم.» سعید تحت تعقیب بود و بعد از دو سال در یک جگرکی دستگیر شد‌. او درتحقیقات مدعی بود با مقتول اختلاف حساب داشته اما مرتکب قتل نشده و زن سالخورده خودکشی کرده است.با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.درابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده اولیای‌دم درخواست قصاص سعید رامطرح کردند‌.همچنین مشخص شد همسرش خرداد سال گذشته فوت کرده و برای او قرار موقوفی تعقیب صادر شده بود.رئیس دادگاه سپس از سعید خواست از خود دفاع کند که او با طرح ادعایی عجیب گفت: پدرم حدود پنج میلیارد تومان پس‌انداز داشت که آن را به پیرزن صاحبخانه دادم تا با آن سرمایه‌گذاری کند و سودش را بدهد اما او نه سود پول را داد و نه اصل پول را و من برای این‌که به پولم برسم تصمیم گرفتم پیرزن را بیهوش کرده و با قولنامه‌ای زمینی که داشت را به جای طلبم بگیرم‌. هیچ مدرکی برای اثبات ادعایم نداشتم، به همین خاطر با آبمیوه مسموم بیهوشش کردیم و بعد اثر انگشت او را پای قولنامه زدیم‌. موقعی که می‌خواستم از خانه بیرون بروم، پیرزن را از پنجره دیدم که به‌هوش آمده و روسری را دور گردنش پیچید و گره زد‌. او خودکشی کرد و من او‌ را نکشتم. پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند. 

 

 

 

661/ب

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها