به گزارش صد آنلاین ، یکی از شاکیان وی که برای امرار معاش در تاکسی اینترنتی فعالیت دارد، درباره چگونگی ماجرا گفت: «بعد از آنکه از همسرم جدا شدم برای تامین هزینههای زندگی در یکی از تاکسیهای اینترنتی کار میکردم که روزی این مرد را برای یک سفر درون شهری سوار کردم. او خودش را وکیل دادگستری معرفی کرد و مدعی شد برای وکالت یک پرونده از تهران به مشهد آمده است و هم اکنون در یکی از هتلهای گرانقیمت شهر در خیابان امام رضا(ع) اقامت دارد.
او در مسیر از منظرههای حاشیه خیابان فیلم میگرفت که من احساس کردم از من هم فیلم میگیرد. وقتی اعتراض کردم، گفت حقیقت ماجرا این است که من مجردم و قصد دارم با نشان دادن این فیلم به مادرم از شما خواستگاری کنم که زنی سختکوش و باکمالات هستید! سپس شماره تلفنم را گرفت و گفت قصد دارم برای رفتن به مراکز دیدنی و تفریحی مشهد از شما کمک بگیرم.
روز بعد با من تماس گرفت تا او را به مکانهای دیدنی راهنمایی کنم. من هم او را برای صرف ناهاربه یکی از رستورانهای شاندیز بردم چراکه مدیر رستوران برای بردن مسافران به من درصدی به عنوان کمیسیون پرداخت میکرد. او هم غذا خورد و حتی پول ناهار مرا هم پرداخت کرد.
روز بعد دوباره با من مقابل همان هتل بزرگ شهر قرار گذاشت تا او را به نیشابور ببرم که مقبره عطار و خیام را زیارت کند. در مسیر راه کیکی را به من تعارف کرد که مدعی بود برای جشن تولدش خریده است. من هم مقداری از آن کیک خوردم و ۳ روز بعد زمانی به هوش آمدم که درون خودرویم افتاده بودم و اوضاع وخیمی داشتم. تازه متوجه شدم که آن مرد مسافر گوشواره، النگو و گردنبندم را به همراه کیف و گوشی تلفنم به سرقت برده است.»
یکی دیگر از شاکیان وی که برای تامین مخارج زندگی در یک طباخی (کلهپزی) کار میکرد، درباره این تبهکار بیرحم گفت: «او یک روز صبح به کلهپزی آمد و بیشتر از هزینه صبحانهاش به من انعام داد. روز بعد هم با زن جوانی آمد که مدعی بود آن زن موکلش است و سپس از من تقاضای ازدواج کرد. شماره تلفنم را گرفت و بعد هم زنی با من تماس گرفت که پسرم قصد ازدواج با شما را دارد و سپس مرا برای آشنایی بیشتر به شاندیز دعوت کرد اما وقتی آنجا رفتم او کیک تولدش را تعارف کرد که بعد از ۳ روز دربیمارستان طالقانی به هوش آمدم.»
پیگیریهای پلیسی که با دستور محرمانه و خاص قاضی سید عماد سجادی شهری (قاضی شعبه۲۰۴ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) همراه بود، به سرنخهایی از جرایم متهم مذکور در تهران رسید.
در همین حال یکی از شاکیان وی که متوجه دستگیری او در مشهد شده بود، به ستوان جاویدی (افسرپرونده) گفت: «من برای تعمیرآبگرمکن در سایت دیوار آگهی داده بودم که او به عنوان تعمیرکار تماس گرفت و با کیف حاوی آچار و ابزار به منزلم آمد و سپس کیکی را به بهانه خیرات در شب جمعه به من تعارف کرد که بعد از ۳ روز در بیمارستان به هوش آمدم و متوجه سرقت طلاها و گوشی تلفنم شدم.»
یکی دیگر از شاکیانی که گوشی تلفن وی در مخفیگاه این تبهکار مخوف کشف شد، ماجرایی دیگر را روایت کرد و گفت: «او برای استخدام به رستوران من آمد و خیلی برای شغل اصرار کرد. من هم به ناچار او را برای نظافت رستوران استخدام کردم، ولی یک ساعت بعد غیبش زد و تازه فهمیدم که او گوشی تلفن من و کیف مدارک و لوازم منشی رستوران را سرقت کرده است که در پلیس شاندیز پرونده تشکیل دادیم. او از مدارک منشی برای اجاره سوئیت سوءاستفاده کرده بود.»
در همین حال زن دیگری که طعمه این سارق خطرناک شده بود، درباره ماجرای سفر به رامسر گفت: «او خودش را وکیل معرفی کرد و به همراه من برای یک سفر چند روزه به رامسر آمد و حتی پول بلیت هواپیما را هم خودش پرداخت اما آنجا مرا در ویلا بیهوش کرد و کارت بانکی و دیگر اموالم را به سرقت برد.»
این مرد همچنین متهم است که متصدی یک شرکت بیمه را نیز به بهانه این که قصد دارد بیمه عمر خریداری کند فریب داده و سپس با مراجعه به منزل وی، او را با تعارف کیکی که به داروهای خوابآور آلوده شده بود، بیهوش کرده و اموالش را به سرقت برده است.
با لو رفتن برخی زوایای پنهان درباره تبهکاریهای این متهم خطرناک، قاضی «سجادی شهری» دستورات ویژهای را برای واکاوی جرایم وی و دستگیری دیگر افراد مرتبط با این پرونده صادر کرد.
بدین ترتیب یکی از طلافروشان خیابان آیت ا...عبادی که به اتهام مالخری دستگیر شده است، درباره خرید طلاهای بدون فاکتور سرقتی به مقام قضایی گفت: او ابتدا برای فروش چند قطعه سکه پارسیان به طلافروشی آمد که نیاز به بررسی فاکتور نداشت اما در همین هنگام مداح هیأت مذهبی با من تماس گرفت و برای اینکه نمیتواند در مراسم منزل ما شرکت کند، از من عذرخواهی کرد. من هم با او به زبان ترکی صحبت کردم اما وقتی تلفن را قطع کردم آن مشتری خودش را مداح معرفی کرد و گفت برای این کار ناراحت نباش، خودم شب به منزلتان میآیم. او صدای خوبی داشت و همه شرکت کنندگان در مراسم را تحت تاثیر قرار داد و اینگونه من به وی اعتماد کردم چراکه مدعی بود فاکتور طلاها را هنگام جابهجایی لوازم منزل گم کرده است، من هم فریب ظاهر او را خوردم و طلاهایش را خریدم. از سوی دیگر هم حساب بانکی به نام خودش بود و با کارت شناسایی او مطابقت داشت.
با پلمب طلافروشی مذکور، تحقیقات پلیس برای شناسایی دیگر شاکیان و مالباختگان در حالی ادامه دارد که تاکنون راز ۱۵ فقره از جرایم این تبهکار خطرناک در تهران و مشهد فاش شده است و حدود ۱۰ تن از شاکیان نیز وی را شناسایی کردهاند.
از سوی دیگر، بررسیهای تخصصی پلیس نشان داد که وی سریال گوشیهای سرقتی را در بولوار هاشمیه مشهد تغییر میداد و آنها را با سریالهای جعلی به فروش میرساند، به همین دلیل کنکاشهای علمی و پلیسی با نظارت مستقیم قاضی شعبه ۲۰۴ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در این باره وارد مرحله جدیدی شده است.