۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۰
بازدید:۲۹۶۵
صد آنلاین| مردی که متهم است رقیب عشقی خود را با شلیک گلوله به قتل رسانده، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
کد خبر : ۸۶۷۵۴

 

به گزارش صد آنلاین، متهم ادعا کرده است قصد ترساندن مقتول را داشت اما تیرها به نقاط حساس بدن مرد جوان اصابت کرده و باعث مرگش شده است.

 

 

 

 

 

 

یک سال قبل پیکر نیمه جان جوانی به نام پارسا به بیمارستانی در شهریار منتقل شد. پلیس زنی را که همراه پارسا بود، مورد بازجویی قرار داد و حین بازجویی خبر رسید پارسا جان باخته است.

زن جوان به نام الهه گفت: من مدت‌ها بود که با مردی به نام پدرام به صورت صیغه‌ای ازدواج کرده بودم. چند ماه قبل مدت صیغه ما تمام شد و من با پارسا آشنا شدم. شب حادثه ما در باغی در مهمانی بودیم که یکدفعه پدرام آمد و با شلیک گلوله پارسا را زد. من از پدرام خبری ندارم.

چند روز بعد ماموران متهم 40 ساله را شناسایی و بازداشت کردند. پدرام به قتل اعتراف کرد و گفت: 13 سال قبل با الهه آشنا شدم و او را صیغه کردم. ما با هم زندگی می‌کردیم و زندگی خوبی هم داشتیم. در تمام این سال‌ها چنان عاشقانه این زن را دوست داشتم که نمی‌توانستم از او بگذرم. به همین دلیل به زندگی پنهانی‌ام با الهه ادامه می‌دادم. تا اینکه سه ماه قبل مدت صیغه ما تمام شد. الهه همچنان در خانه من زندگی می‌کرد. اصلا فکر نمی کردم او به این راحتی مرا کنار بگذارد. متوجه رفتار غیرعادی او شدم و فهمیدم با مردی به نام پارسا رابطه دارد. شب حادثه او را در مهمانی دیدم. می‌خواستم پارسا را بترسانم تا دست از سر الهه بردارد؛ اما او به من حمله کرد و من هم شلیک کردم.

پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی اولیای دم درخواست قصاص کردند و سپس نوبت به متهم رسید. پدرام اتهام قتل را قبول کرد؛ اما گفت قصد قتل نداشت و فقط برای ترساندن پارسا شلیک کرد.

متهم گفت: من عاشق الهه بودم. با اینکه سه ماه بود مدت صیغه ما تمام شده بود؛ اما تلاش می‌کردم الهه را در زندگی‌ام نگه دارم. او در خانه من زندگی می‌کرد. وقتی متوجه تغییر رفتار او شدم، تصمیم گرفتم راز این بی‌تفاوتی را پیدا کنم. الهه دیگر اصراری به ماندن کنار من نداشت. او را تعقیب کردم و فهمیدم با پارسا رابطه دارد. آنها شب حادثه در یک مهمانی در باغ بودند. وارد آن مهمانی شدم. پارسا با چوب به دنبالم افتاد تا مرا بزند. برای اینکه بتوانم خودم را از دست او نجات دهم با هفت‌تیری که دستم بود، شلیک کردم. من گلوله‌ها را هوایی شلیک کردم و بعد فهمیدم به سینه و پای پارسا برخورد کرده است.

متهم گفت: من از اولیای دم عذرخواهی می‌کنم و از آنها می‌خواهم من را حلال کنند.

با پایان جلسه دادگه قضات شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور حکم وارد شور شدند.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لینک کپی شد
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها