به گزارش صد آنلاین ، دو مرد که متهم هستند در جریان سنگپرانی در پاتوق قاچاقچیان مرتکب قتل شدند، پس از هشت سال پای میز محاکمه قرار گرفتند.
تحقیقات در این پرونده از شامگاه چهارم آذر ۱۳۹۴ و با گزارش درگیری دستهجمعی دو گروه در حاشیه بزرگراه آزادگان آغاز شد. در تحقیقات مقدماتی مشخص شد درگیری میان دو گروه قاچاقچیان و بر سر پاتوق فروش موادمخدر رخ داده است. قاچاقچیان با سنگ و شمشیر به جان هم افتاده و یکی از آنها به نام سهراب ۲۵ساله به خاطر برخورد سنگ به سرش وضعیت وخیمی داشت. سهراب به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت اما بهدلیل شکستگی جمجمه تلاشها بینتیجه ماند و جان باخت. ماموران برای شناسایی عامل یا عاملان قتل به تحقیق از شاهدان پرداختند. یکی از آنها گفت: مدتی است فضای سبز حاشیه بزرگراه پاتوق موادفروشان شده است. امروز دو گروه از آنها با هم درگیر شده و با سنگ و شمشیر به جان هم افتادند. یکی از آنها با ضربه سنگ زخمی شد و قبل از حضور پلیس، قاچاقچیان فرار کردند. با شناسایی افراد حاضر در درگیری و تحقیق از آنها مشخص شد دو متهم به نامهای احسان و مرتضی درگیری را شروع کرده بودند. احسان یک سال بعد دستگیر شد اما ردی از مرتضی پیدا نشد. او بعد از سنگپرانی مرگبار به محل نامشخصی گریخته بود. پس از هشت سال از این ماجرا، پاییز سال گذشته مرتضی در غرب کشور شناسایی و دستگیر شد. دو متهم بعد از گذشت هشت سال از این ماجرا در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص مطرح کردند. پدر سهراب گفت: پسرم بیگناه کشته شد. نمیدانم چرا این افراد با هم درگیر شدند اما من برای آنها حکم قصاص میخواهم و حاضر به بخشش نیستم. رئیس دادگاه سپس از احسان خواست از خود دفاع کند که او با رد اتهامش گفت: از وقتی بازداشت شدم، گفتهام سنگی در دست نداشتم و نمیدانم چرا شاهدان مرا بهعنوان سنگپران معرفی کردهاند. در آن درگیری افراد زیادی سنگپرانی کردند و مشخص نیست سنگ چه کسی به سر سهراب برخورد کرد. در ادامه نوبت به دفاع مرتضی رسید که او مدعی شد من در آن درگیری سنگی نداشتم و شمشیر داشتم. رئیس دادگاه: پس چرا فرار کردی؟ متهم به قتل: من به موادمخدر معتاد بودم و خیلی ترسیدم. دوستان و خانوادهام با حرفهایشان مرا تحریک کردند و هشت سال آواره بودم. باور کنید من سنگی در دست نداشتم. پس از آخرین دفاع متهمان، قضات برای تصمیمگیری وارد شورشدند.
4561/ب