آخرین اخبار
۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۰
طلاق می‌خواهم چون شوهرم 2 بار ما را بدبخت کرد
بازدید:۱۰۴۳
صد انلاین | ۱۳ سال از زندگی مشترک حسن و مهری گذشته است و آن‌ها برای جدایی اقدام کرده‌اند. مهری از دلایل این طلاق برای اعتمادآنلاین می‌گوید.
کد خبر : ۸۴۰۶۷

به گزارش صد آنلاین ، ۱۳ سال از زندگی مشترک حسن و مهری گذشته است و آن‌ها برای جدایی اقدام کرده‌اند. مهری از دلایل این طلاق برای اعتمادآنلاین می‌گوید.

 

 

 

طلاق می‌خواهم چون شوهرم 2 بار ما را بدبخت کرد

 

 



*۱۳ سال زندگی مشترک کم نیست. چرا تصمیم به طلاق گرفته‌ای؟

چون شوهرم همان مردی نیست که به خواستگاری‌ام آمد و قول داد من را خوشبخت کند. او حالا تلاشش را برای بدبختی ما بیشتر کرده است.

*شوهرت چه کرده که فکر می‌کنی شما را بدبخت می‌کند؟

حسن دار و ندار ما را دو بار به باد داد، چون می‌خواست مهاجرت کند. می‌گوید مهاجرت کنیم خوشبخت‌تر زندگی می‌کنیم.

*چطور دو بار زندگی‌تان به باد رفت؟

یکبار وقتی که ۴ سال بود ازدواج کرده بودیم، تصمیم گرفت مهاجرت کند. ما آن زمان دختر دو ساله داشتیم گفتم با یک بچه نمی‌شود. گفت شما به ترکیه بروید. من هم قاچاقی رد می‌شوم و آنجا به کشور اروپایی می‌رویم. هرچه داشتیم و نداشتیم فروخت و تبدیل به پول کرد. من و دخترم قانونی از مرز خارج شدیم. شوهرم سربازی نرفته بود. غیر قانونی از مرز خارج شد گیر قاچاقچیان انسان افتاد و هرچه پول داشت سرقت کردند و بعد هم لب مرز دستگیر شد و به ایران باز گردانده شد. ما هم مجبور شدیم برگردیم. بعد از آن به شوهرم گفتم دیگر مهاجرت نمی‌کنم. قبول کرد اشتباه کرده و دوباره زندگیمان را ساختیم.

*بار دوم چه شد که تصمیم گرفت برود؟

بار دوم خدمت سربازی را گذراند. ما صاحب یک فرزند دیگر شدیم. من هم با کار کردن در خانه سعی کردم به پرداخت بدهی‌ها کمک کنم. وقتی که زندگی‌مان کمی به آرامش رسید حسن دوباره فکر مهاجرت به سرش زد.

*بار دوم هم غیر قانونی خارج شد؟

این بار گفت می‌خواهم به انگلستان بروم. به او ویزا ندادند. به ترکیه رفت تا به یونام برود. من و بچه‌ها نرفتیم. من گفتم بچه‌هایم را اسیر قاچاق‌بر نمی‌کنم. هرچه اصرار کرد نرفتم. تا اینکه متوجه شدم دوباره گیر افتاده و در دریا چیزی نمانده بود که غرق شود. وقتی برگشت فهمیدم هرچه داشته از دست داده است. حالا برای من فقط یک ماشین مانده که آن هم با پول خودم خریدم. اصرار دارد آن را هم بفروشیم و سعی کنیم مهاجرت کنیم؛ اما من قبول نمی‌کنم.

*چرا می‌خواهد از ایران برود؟

نمی‌دانم. شاید به این دلیل که فکر می‌کند دوستانش رفته‌اند و اگر او نرود ایرادی دارد. من و بچه‌هایم می‌خواهیم زندگی کنیم با همه مشکلاتی که اینجا هست حداقل خانواده‌مان پیشمان هستند. من حاضر نیستم روی آینده بچه‌هایم ریسک کنم.

*شوهرت به طلاق رضایت دارد؟

چاره‌ای ندارد، چون من همراه او نشدم و نمی‌شوم.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها