به گزارش صد آنلاین ، افزایش تحرکات آمریکا در منطقه آسیای شرقی، اهداف آمریکا از افزایش تحرکات نظامی در دریای چین جنوبی و برگزاری رزمایشهای مشترک با کشورهای تایوان، فیلیپین و... را در گفتوگو با مهدی خورسند، کارشناس مسائل شرق آسیا، مطرح کردیم. خورسند با مقدمهای پیرامون ایجاد شرایطی برای بروز نظم نوین جهانی به «شهروند» میگوید: «ما امروز در شرایطی از نظام بینالملل قرار داریم که نظم بینالمللی در حال تغییر و تحول است. آمریکاییها بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، خودشان را در صدد ایجاد نظم تکقطبی در جهان بودند. نظمی که آمریکاییها ایجاد کرده بودند در آن خودشان را ابرقدرت تعریف و در مقابل، دنیا نیز دهکده کوچکی بود که آمریکا کدخدای آن باشد. ساختار این نظم امروز به لرزه درآمده و قدرتهای نوظهور دنیا چه در اقدامات مشترک و چه با اقدامات مجزا در حال به چالش کشیدن این نظم تکقطبی در دنیا هستند.»
چرا آمریکا از غرب آسیا بر شرق آسیا متمرکز شد؟
این کارشناس حوزه بینالملل با تأکید بر اینکه یکی از کشورهایی که در به چالش کشیدن نظم تک قطبی آمریکا بسیار فعال بوده، بدون شک چین است، ادامه میدهد: «آمریکاییها معتقدند که در حال آماده شدن برای مقابله با چین در نبرد بزرگ هژمونی هستند. بر همین اساس هم از سال 2010، تمرکز اصلی آمریکا از غرب آسیا به شرق آسیا چرخیده است. اوباما در دومین سال ریاستجمهوریاش سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیا را به شرق قاره متمرکز کرد. دونالد ترامپ نیز هند را هم در مناسبات بینالمللی آمریکا دخیل کرد تا هند را بهعنوان قدرت نوظهور در دامن غرب، در مقابل چین قرار دهد.»
حیله آمریکا برای کشورهای غرب آسیا در تنشهای ژئوپلتیک
«در طول سالها و ایام متمادی، آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که باید از اقدامات هماهنگ کشورها و قدرتهای نوظهور منتقد آمریکا جلوگیری کنند.» خورسند معتقد است «آمریکا از این بهانه استفاده کرده است تا قدرتهای نوظهور منتقد سیاستهای تک قطبی خود را درگیر تنش ژئوپلتیکی در حوزه استراتژیک محیط پیرامونی خودشان کند.» خورسند با اشاره به اینکه درگیری روسیه در منطقه اوراسیا با اوکراین براساس این احتمالات دور از ذهن نبود، تأکید میکند: «اوراسیا عمق نفوذ استراتژیک روسیه است. بر همین اساس ایران و رژیم صهیونیستی هماکنون در منطقه غرب آسیا دچار تنش هستند و ممکن است این تنشها اوج بگیرد. از سوی دیگر این کارشناس بینالملل پیشبینی میکند تنشهای روسیه و اوکراین فرسایشیتر خواهد شد و حتی احتمالا تنش ایران و رژیم صهیونیستی و این رژیم با گروههای مقاومت نیز فرسایشیتر خواهد شد تا آمریکا با خیال راحت به سراغ چین برود. چینی که امروز هژمونی تک قطبی آمریکا در نظام بینالملل را شکسته است.» اهرم فشار چین به آمریکا در این فرآیند به اعتقاد مهدی خورسند، توسعه اقتصاد است. وی می افزاید: «چین ابزار اصلی قدرت آمریکا در مناسبات بینالملل یعنی اقتصاد را به چالش کشیده است. آمریکاییها بسیار تلاش کردند تا دستکم بتوانند جلوی پیشرفت چین را بگیرند. در سالهای اخیر چین با چالشهای بزرگی در حوزه اقتصاد روبهرو شد و دوباره شرایط خودش را بهبود داد و فراتر از پیشبینی نهادهای مالی بینالمللی، چینیها توانستند در سال گذشته میلادی رشد اقتصادی بسیار خوبی را ایجاد کنند. در سه ماهه اول 2024نیز چین 1.5درصد بیشتر از حد پیشبینی نهادهای مالی بینالمللی، رشد داشت. اینها نشان میدهد چین توانسته خودش را در اقتصاد، بازسازی کند و به رقابت برگردد و باز هم خود را بهعنوان کشوری معرفی کند که بیشترین سرعت رشد اقتصادی را در دنیا دارد. این مسئله بهعنوان یک ابزار نگرانکننده برای آمریکاییهاست.»
آمریکا بهدنبال فرسایشی کردن تنشهای منطقه شرق آسیا برای همسایگان چین
خورسند ادامه میدهد: «آمریکاییها میخواهند از همان فرمولی که علیه جمهوری اسلامی و روسیه پیاده کردند تا آنها را درگیر مسائل ژئوپلتیکی حوزه نفوذ خودشان کنند، همین فرمول را برای چین بکار ببرند تا در مقوله تایوان درگیر مسائل ژئوپلتیکی شود تا از طریق، فرسایشی شدن تنشها در محیط پیرامون چین جهت کنار زدن آن از قدرت بهره ببرند و در ادامه به هدف خودشان که داشتن نظم تک قطبی در جهان است، برسند. براساس همین اهداف است که آمریکا تحریک کشورهای کوچکتر همسایه چین را در دستور کار قرار داده و چین را بهعنوان یک اژدهای برخاسته که میخواهد امپراتوری بزرگش را احیا کند، برای همسایگان کوچک آن، یعنی تایوان و فیلیپین نشان میدهند.»
کدام طرف پیروز میشود؟
خورسند با اشاره به سوابق آمریکا در اینگونه تحرکات ادامه میدهد: «اگر دقت کنید دقیقا همین ادبیات علیه روسیه اعمال شد که روسیه میخواهد امپراتوری بزرگ سزاری خود را احیا کند. با همین ادبیات هم آمریکاییها، همسایگان چین را نسبت به همسایه بزرگتر و قویتر خودشان تحریک و نگران میکنند و از این طریق تلاش دارند، بتوانند پایگاههای نظامی خودشان را در نزدیکی چین ایجاد کنند؛ رزمایشهای مشترک اجرا میکنند تا منطقه را آبستن تنش و فضای پرچالش بین کشورهای منطقه کنند. چینیها در مقابل، در طول سالهای گذشته تلاش کردند با ایجاد نهادهای اقتصادی منطقهای، قدرت نفوذ و اثرگذاری، تحرکات آمریکا را خنثی کنند؛ نهادهای اقتصادی مثل RCEP، که تقریبا بزرگترین نهاد اقتصادی منطقهای دنیاست که با حضور چین کشورهای آسهآن، ژاپن و کرهجنوبی و حتی از هند هم دعوت کردند که در این نهاد حضور پیدا کنند. اتفاقا تأکید چین در این نهاد اقتصادی کنار گذاشتن دلار در معاملات بینالمللی و استفاده از ارزهای رایج کشورهای عضو است تا از این طریق بتواند آن اعتمادسازی را بین خود و همسایگانش انجام دهد. باید دید کدام طرف پیروز میشود؟ آمریکاییها در فن ایجاد هراس و تحریک همسایگان چین یا چین در راستای اعتمادسازی با همسایگان خود و خنثیسازی توطئههای منطقهای آمریکا؟»
آیا برای چین، چارهای جز اقدام نظامی علیه تایوان و فیلیپین باقی نمیماند؟
این کارشناس بینالملل درباره واکنش چین در این شرایط و اینکه آیا تحرکات نظامی آمریکا میتواند چین را به حمله نظامی علیه فیلیپین و تایوان وا دارد، توضیح میدهد: «چینیها اگر عرصه را بر خودشان تنگ ببینند، میتوانیم شاهد همان اتفاقی باشیم که برای روسیه افتاد. آمریکاییها آنقدر فشار را بالا میبرند و تحرکات را افزایش میدهند که چارهای غیر از حمله نمیماند. رهبر معظم انقلاب وقتی با پوتین صحبت میکردند، درباره حمله نظامی روسیه به اوکراین فرمودند، ناتو کاری کرد که چارهای غیر از حمله به مواضع آنها وجود نداشت. به بیان دیگر برای روسیه، شرایط طوری شده بود که دیگر چارهای غیر از حمله برایش باقی نمانده بود. این حمله عین دفاع از منافع ملی کشورها بود. عملا برای جمهوری اسلامی هم همین شرایط ایجاد شد. آنقدر رژیم صهیونیستی حملات تحریکآمیز انجام داد و در راستای متشنج کردن فضا اقدام کرد و با حمله این رژیم به کنسولگری ایران در دمشق، اوج وقاحت را نشان داد؛ ایران در این شرایط باید پاسخ این جنایت را میداد که البته به خوبی هم پاسخ داد.»
چین درصدد جبران سرخوردگی معاصر چینیها نسبت به غرب
در بحث آمریکا و چین هم خورسند معتقد است افزایش تحرکات علیه چین توسط آمریکا میتواند این کشور را به پاسخ نظامی وا دارد. البته به این نکته هم باید دقت کرد که حزب کمونیست چین با سیاستهایش در طول دهههای گذشته توانسته میلیونها انسان را از فقر و گرسنگی نجات دهد، اما برای چینیها یک سرخوردگی در تاریخ معاصر نسبت به غرب وجود دارد که به از دست رفتن شبه جزیره تایوان و از دست رفتن جزیره هنگکنگ برمیگردد، البته هنگکنگ را با شرایطی توانستند دوباره به چین الحاق کنند. اکنون در مورد تایوان نیز آمریکاییها میگویند ما بهدنبال استقلال تایوان نیستیم، اما عملا دارند فضا را به سمتی میبرند که تایوان، ادعای استقلال را مطرح کند و این خلاف منافع ملی چینیهاست. چراکه صبر استراتژیک چین با این تحرکات میتواند دستخوش تغییر شود. شاید همین قضیه منجر به اقدام جدی تر چینیها شود.
آمریکا میداند جنگ با چین، جنگ هژمونیک و تعیینکننده نظم بعدی جهانی است
حزب کمونیست چین که رهبر چین است، با وجود اعتمادبهنفس عجیب و غریبی که در میان مردم چین ایجاد کرده، حالا میتواند آن سرخوردگی اجتماعی را با الحاق تایوان به چین جبران کند و غرور ملی مردم چین را به آنها بازگرداند. این مسئله برای حزب کمونیست چین بسیار امری حیاتی است. در شرایط فعلی شاید چینیها دارند مدارا میکنند تا رشد اقتصادی آنها ادامه پیدا کند و خللی در آن ایجاد نشود، اما من مطمئنم چین یک پلن جایگزین برای تحرکات آمریکا خواهد داشت. در همین راستا هم براساس اخبار رسانههای خودشان رزمایشهای مشابه علیه یک جزیره ناشناخته برگزار میکنند که نشان میدهد چینیها هم دارند خودشان را برای آن روز موعود آماده میکنند. «اما جنگ با چین برای آمریکا متفاوت است با جنگ آمریکا با روسیه و ایران.» این کارشناس بینالملل با این توضیح یادآور میشود: «به این دلیل که جنگ با چین، جنگ هژمونیک و تعیینکننده نظم بعدی جهانی است. آمریکاییها هم این مسئله را به درستی میدانند. به این دلیل که در آن جنگ بزرگ احتمالی، ایران و روسیه بهعنوان دو بال کمکی چین خواهند بود؛ بر همین اساس هم ایالات متحده هرچه بیشتر تلاش میکند روسیه و ایران درگیر تنش فرسایشی در حوزه نفوذ خودشان باشند و از اقدامات حمایتی چین پرهیز کنند.»