آخرین اخبار
۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۹

عشق و عاشقی دوران دانشجویی به بن بست رسید

عشق و عاشقی دوران دانشجویی به بن بست رسید
بازدید:۹۲۹
صد آنلاین | روزی که در دانشگاه عاشق«ستاره» شدم هیچ گاه فکر نمی‌کردم که روزی به چنین فلاکتی می‌افتم و در مسیر تباهی و نابودی قرارمی گیرم…
کد خبر : ۱۷۸۶۸۷

 به گزارش صد آنلاین ،جوان ۳۵ ساله ای که مدعی بود بدون شناخت از خانواده همسرش و فقط در پی عاشقی هیجانی ازدواج کرده است به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:در یک خانواده سخت گیر و سنتی بزرگ شدم .

 

 

پدر و مادرم همواره تاکید می کردند که به هر طریق ممکن باید به دانشگاه بروم تا موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشم. پدرم اعتقاد داشت در زندگی نباید شکست بخورم و ناامید شوم!از سوی دیگر من هیچ علاقه ای به تحصیل نداشتم و برخلاف خواست پدر و مادرم بیشتر اوقاتم را با فوتبال و دوستانم می گذراندم. وقتی به سن نوجوانی رسیدم خیلی دوست داشتم با دوستانم به مهمانی بروم و هر چیزی را براساس کنجکاوی تجربه کنم. به همین خاطر حتی در دوره جوانی هم بیشتر وقتم را با دورهمی های شبانه و گردش و تفریح با دوستانم می گذراندم تا این که بالاخره وارد دانشگاه شدم. هنوز یک سال از تحصیلم نگذشته بود که روزی داخل دانشکده دختری زیبا را دیدم و در همان نگاه اول به او دل باختم. او دختری جذاب و دلربا بود و به همین خاطر آن قدر به او نزدیک شدم که بالاخره رابطه ما شکل گرفت .

 

سه سال بعد و در حالی که خانواده ام به شدت مخالف ازدواجمان بودند، پای سفره عقد نشستم و بر خواسته خودم اصرار کردم ولی آن قدر این عشق هیجانی عقلم را ربود که هیچ تحقیقی درباره وضعیت خانوادگی او نکردم.

خلاصه زمانی فهمیدم پدر و مادر«ستاره»به موادمخدر اعتیاد دارند که من هم با ترغیب آن ها پای  بساط نشستم و از مصرف موادمخدر لذت می بردم . آن زمان تصورم بر این بود که مصرف تفننی اشکالی ندارد و معتاد نمی شوم اما خیلی زود در دام مواد افیونی افتادم و مصرف شیشه و کریستال را شروع کردم. طولی نکشید که روزهای سقوط و تباهی ام آغاز شد. مدیر شرکتی خصوصی که در آن کار می کردم وقتی متوجه اعتیادم شد دستور داد دیگر مرا به شرکت راه ندهند! دوستانم از من فاصله گرفتند و خانواده ام نیز مرا طرد کردند اما مهم تر از همه این ها این بود که «ستاره»هم دادخواست طلاق داد و مدعی شد دیگر نمی تواند با یک مرد کریستالی زندگی کند! او می گفت:به اندازه کافی مشکلات وبدبختی های مواد مخدر او را به مخمصه انداخته است و دیگر نمی خواهد یک شوهر کریستالی و شیشه ای داشته باشد چون عاقبت این ماجرا از هم اکنون روشن است!

خلاصه همه چیزم را به خاطر مصرف مواد مخدر و یک عشق هیجانی در دوران جوانی از دست دادم و الان اگرچه پشیمانم اما دیگر به تباهی رسیده ام و پشیمانی هم سودی ندارد ای کاش …

با صدور دستوری ویژه از سوی  سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد)اقدامات روان شناختی و مشاوره ای برای رهایی این جوان از چنگال شوم مواد افیونی درحالی ادامه یافت که وی با هماهنگی های قضایی به مرکز ترک اعتیاد اجباری معرفی شد./روزنامه خراسان 

 
اشتراک گذاری:
گزارش خطا
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها