آخرین اخبار
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۰
بازدید:۵۶۶
صد انلاین | دستگیری عامل جنایت خیابان گاندی و اعترافات او حکایت از این دارد که این جوان در پی جواب رد زن مورد علاقه‌اش مرتکب قتل شده است.
کد خبر : ۸۳۷۰۷

 

به گزارش صد آنلاین ، ظهر بیست و ششم فروردین‌ ماه، صدای مشاجره شدید زن و مرد جوانی در یکی از خیابان‌های فرعی خیابان گاندی، توجه ساکنان و عابران را جلب کرد. دقایقی بعد گروهی از مردم بر پیکر خونین دختر جوان ایستاده بودند. حاضران ابتدا موضوع را به مرکز فوریت‌های پزشکی ۱۱۵ اورژانس تهران اعلام کردند. بعد از آن وقوع درگیری خونین را در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ خبر دادند.

 

 

 

 

 

 

 

به‌دنبال اعلام این خبر، ماموران پلیس و امدادگران اورژانس به محل رسیدند؛ اما کار از کار گذشته بود و امدادگران  مرگ زن جوان را اعلام کردند. به این ترتیب به دستور بازپرس سالار صنعتگر، از شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تحقیقات آغاز شد.

کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینه جسد در محل حادثه اعلام کردند مقتول زنی حدودا ۳۷ ساله است که از ناحیه شکم، گردن و کمر هدف 20 ضربه چاقو قرار گرفته و بر اثر همین ضربات به قتل رسیده است. بررسی‌ اولیه اظهارات شاهدان حکایت از آن داشت که مرد جوانی که زن را به قتل رسانده، احتمالا با او در ارتباط بوده است. چون شهود گفتند در جریان مشاجره‌ شدید لفظی، آنها ارجاعاتی به گذشته و خاطرات مشترک داشتند که نشان می‌داد یکدیگر را می‌شناسند. بعد از آن بود که مرد جوان دست به چاقو برد و مرتکب این قتل در خیابان شد.

پس از پایان تحقیقات میدانی در قتلگاه زن جوان،  جسد برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای دستگیری متهم آغاز شد.

به این ترتیب کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ماموریت یافتند با اقدامات اطلاعاتی و بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف صحنه جرم، ابتدا هویت متهم به قتل و بعد مخفیگاه او را شناسایی کنند تا در نهایت با دستور قضایی برای دستگیری او اقدام شود.

در بخشی از تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایین‌تر از محل قتلش بوده است. همچنین یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما آن مرد ممانعت می‌کرد و می‌خواست داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان می‌رفت.

خیلی زود محل زندگی مقتول به نام فرنگیس پیدا و خانواده‌اش شناسایی شدند. در تحقیقات یکی از افراد خانواده او گفت: از زمانی که فرنگیس از همسرش جدا شد، با فرزندش زندگی می‌کرد. مدتی قبل او با مردی به آشنا شد و گویا قرار بود ازدواج کنند؛ اما بعد از چند وقت فرنگیس تصمیم به قطع ارتباط با آن مرد گرفت. مرد جوان با این تصمیم موافق نبود. تصور می‌کنم آن مرد کسی بوده که روز حادثه سراغ فرنگیس رفته و او را کشته است.

به این ترتیب خانواده کشته شده تصویر مظنون احتمالی را به پلیس دادند و زمانی که عکس به شاهدان نشان داده شد، آنها هویت قاتل فراری را تایید کردند. همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با عکسی که در اختیار داشتند مطابقت داشت.

به این ترتیب مردی که با ضربات متعدد چاقو مرتکب قتل شده بود، شناسایی شد و بازپرس سالار صنعتگر تیم جنایی را برای دستگیری او راهی محل زندگی‌اش کرد؛ اما مرد جوان آنجا را ترک کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم جوان ادامه داشت تا اینکه رد او در گرگان بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگی های قضایی راهی محل مخفیگاه متهم شدند و او را در روستایی که در آن مخفی شده بود، بازداشت کردند.

متهم پس از دستگیری به قتل ناخواسته اعتراف کرد و برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی  تهران منتقل شد تا تحقیقات ادامه یابد. در ادامه گفت‌وگو با این متهم به قتل را می‌خوانید.

*چطور با مقتول آشنا شدی؟

5 ماه قبل بود که در یکی از خیابان‌های شمال تهران آشنا شدیم. رابطه ما اوایل در حد فضای مجازی بود، اما کم کم قرارهای بیرون گذاشتیم و مدام همدیگر را می‌دیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم به فرنگیس علاقه‌مند شده‌ام.

-پس چرا او را به قتل رساندی؟

قصدم کشتن نبود. اصلا نمی‌دانستم  او را کشته‌ام.

*یعنی بعد از درگیری خیابانی با او تماس نگرفتی؟

جرات نمی‌کردم. می‌دانستم پلیس در تعقیبم است و می‌ترسیدم  لو بروم. از طرفی در دلم نگران بودم که بشنوم او را کشته‌ام.

*تو که قصد کشتن نداشتی، چرا او را با چاقو زدی؟

رابطه من و او روز به روز بهتر می‌شد، اما حدود یک هفته قبل، همه چیز عوض شد. رفتارش سرد شده بود و تلفن‌هایم را جواب نمی‌داد. از هر 10 تماس یکی را جواب می‌داد. پیگیر شدم و او گفت دیگر نمی‌خواهد با من ارتباط داشته باشد و خواست مزاحمش نشوم.

-چرا این کار را کرد؟

خودم هم نمی‌دانم. رابطه‌مان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم، اما یک دفعه تغییر کرد، احساس می‌کردم شخص دیگری وارد زندگی‌اش شده است.

* درباره روز قتل توضیح بده.

جلوی خانه فرنگیس رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را نشانم بدهد. فکر می‌کردم اگر پای مرد دیگری در این میان باشد، پیام‌ها یا تماس‌هایش را در گوشی می‌بینم، اما فرنگیس نمی‌خواست تلفنش را ببینم و وقتی گوشی او را از مقابل خانه‌اش گرفتم، تا چند خیابان آن طرف‌تر دنبالم آمد.

*اگر قصد قتل نداشتی، چرا با خودت چاقو برده بودی؟

چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن را بگیرم و بفهمم  آیا فرنگیس به من خیانت کرده است یا خیر.

* می‌دانی چند ضربه به او زدی؟

نمی‌دانم. آن موقع خیلی عصبانی بودم. خودم فکر می‌کردم شاید 4 ضربه زدم اما پلیس می‌گوید 19 ضربه زدم.

*چرا فرار کردی؟

ترسیده بودم. من زندگی خودم و او را نابود کرده بودم. اینکه قاتل باشی حس خیلی بدی است اما بدتر از آن این است که کسی را که عاشقانه دوست داری به قتل برسانی.

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لینک کپی شد
اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها