مالک مصدق، روزنامه نگار
پنج شنبه هفته گذشته بود که ۶ نیروی مرزبان ایرانی توسط نیروهای طالبان در جنوب شرق کشور بازداشت شدند که ساعاتی بعد با انجام اقدامات لازم آزاد شدند. اگرچه وقوع این دست اتفاقات در مناسبات مرزی امری طبیعی به نظر میرسد، اما روند تحولات و تنشهای مرزی ایران و افغانستان پس از روی کار آمدن طالبان یک روند صعودی و فزاینده را نشان میدهد؛ اتفاقی که میتواند از جنبههای مهم و به خصوص امنیت ملی محل تمرکز و توجه باشد. از این رو «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبه های این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر مورد کنکاش قرار دهد. آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گپ و گفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان صورت گرفت و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، ارزیابی شما از روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقاً نکته همین جاست که اگر موضوع صرفاً ورود اشتباهی و غیر عمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها توسط طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند، کما اینکه در سایر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سه سالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد که هم شدت درگیریهای با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند که به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفت و آمد مهاجرین غیرقانونی به داخل خاک ایران، عدم تردد گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران نسبت به حوزه مرزداری با افغانستان دخیل ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی را دارد یا حضرتعالی، ابعاد تحلیلیِ دیگری را متصورید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهم تر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر این دست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مویدی بر آن است که طالبان هیچ گونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فی ما بین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است. در همه مرزها روی میدهد. اما موضوع مرز ایران و افغانستان اززمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاه های رادیکالِ ایدئولوژیک طالبان و خوانش های تند ناسیونالیستی آنان باز میگردد. لذا اساساً نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند نیروهای آموزش دیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانش های ایدئولوژی و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. در حالی که با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصاً نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیش روی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی و صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را در این باره ببینند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری و احساسی و ایدئولوژی پشتونی به مرزداری پرداخت. چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خود به خود آبستن و بستری برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای بر هم زدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، ۶ مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این را یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلاً چیزه ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوء نیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواشت با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرز داری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند. در غیر اینصورت سنگ روی سنگ بند نمیشود./شرق