جمعه شب و در حالی که هنوز کاروان تراکتور بعد از شکست مقابل نساجی به تبریز نرسیده بود، هوشنگ نصیرزاده مدیرعامل این باشگاه پرطرفدار روی خط برنامه شبهای فوتبالی آمد و در مورد گزینههای بعدی نیمکت این تیم توضیح داد.
او در برابر سوالات زیاد و اصرار مجریان حاضر نشد نام گزینه قطعی باشگاهش را بر زبان بیاورد. فقط میگفت او روی نیمکت یک تیم ملی اروپایی در مسابقات مهم و معتبر نشسته است. ولی هنوز ساعتی از این اظهارات نگذشته بود که نصیرزاده مجبور شد نام این گزینه را به یک دلیل بر زبان بیاورد و رسانهای کند: "در هیئت مدیره جلسهای را برگزار کردیم و چند گزینه داشتیم و کریس کلمن هم یکی از گزینه ما بود، اما با توجه به اتفاقاتی که در فرودگاه رخ داده گفتند کار در تبریز مشکل است."
کیست که نداند مدیران ما در این فوتبال همواره گفتهاند که نام بازیکنان و مربیان مد نظر خود را نمیآوریم چون دلالها دست به کار شده و کارمان را خراب میکنند. همه میدانند که واسطهها در این فوتبال چه قدرتی دارند و چقدر راحت میتوانند آدمها را بیاورند و ببرند! به شکل عادی وقتی یک واسطه برای آوردن یک مربی یا بازیکن با تیمی به توافق میرسد، سایر همکاران او در صدد خراب کردن کار برمیآیند تا نفر خود را جایگزین و سود ماجرا را خود ببرند! از آن طرف خود هر واسطه هم سعی میکند با بازارگرمی قیمت معامله خود را بالا ببرد. در هر دو حالت رسانهای شدن خبر این معامله و نام آن فرد، به ضرر باشگاهی است که قرار است حقوق بازیکن یا مربی را پرداخت کند، در حالت اول با نفری که توافق کرده به سرانجام نمیرسد و در حالت دوم باید مبلغ بیشتری را پرداخت کند.
پس از این نظر باید به مدیران باشگاهها حق داد که نخواهند اسم بازیکن یا مربی مد نظر خود را اعلام کنند اما سوال اینجاست که از اول تا آخر این داستان مردم و رسانهها نیستند که میتوانند کار باشگاهها را خراب کنند! این واسطهها هستند که با نیروی ماورایی خود میتوانند هر اتفاقی را رقم بزنند و بر سر راه هر قراردادی سنگ بیندازند! وقتی همیشه این اتفاق در فوتبال افتاده، چرا نباید این بار نسبت به تکرار آن شک داشته باشیم؟
همه به یاد داریم که بارها و بارها در هنگام بازگشت تیمهای پرطرفدار تهرانی یا شهرستانی عدهای مقابل فرودگاه جمع شده و درگیری با بازیکنان و مربیان ایجاد کردند. سرنوشت تک تک آن اتفاقات این بود که فرد مورد نظر مجبور به جدایی از آن تیم شد! چرا نباید چنین احتمالی را بدهیم که اتفاقات فرودگاه تراکتور تبریز در بازگشت تیم تراکتور هم نمونهای از همین داستان نیست؟ به گفته مدیرعامل باشگاه تراکتور "متأسفانه فیلم اتفاقات را برای مربیان خارجی هم فرستادند. البته این افراد تعداد بسیار کمی هستند و اصل هواداران که رفتار منطقی دارند هم از این اتفاقات ناراحت هستند. این موضوع به صورت منفی در انتخاب سرمربی تأثیر داشته و سرمربی مدنظر ما هم که مذاکراتی با او داشتیم برای حضور در تبریز تردید پیدا کرده است."
این یعنی دستی در کار بوده تا عمداً استخدام مربی جدید تراکتور را وتو کند، چرا این دست قابل شناسایی نیست؟ چه کسی از این ماجرا سود میبرد؟ چه کسی میتواند به قول آقای نصیرزاده عدهای آدم خاص را با یک ماموریت آن وقت شب به فرودگاه بفرستد و بعد بلافاصله اسناد ماجرا را برای مربی مد نظر باشگاه در آن طرف دنیا ارسال کرده و او را برای آمدن به ایران مردد کند؟
هیچ کدام از رسانهها و مردم عادی نمیدانستند که مربی مد نظر تراکتور چه کسی است! حتی اگر بدانیم هم راه ارتباط با او دست ما نیست و حتی اگر ایمیل فرد را هم داشته باشیم، چرا باید آن فرد به اطلاعاتی که ما میفرستیم اعتماد کند؟ هرجور نگاه کنید این ماجرا به شدت مشکوک است و ای کاش یک بار هم که شده مقامات ذیربط به این داستان ورود کنند تا یک بار برای همیشه باب این گونه جوسازیها علیه کشور و آبروی ایران مسدود شود.
21012/غ