۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۰
بازدید:۲۸۷
صد آنلاین | جنایتی که انجام داده، آن‌قدر هولناک است که به خاطر شرم، توان بازگو کردن آن ‌در دادگاه را ندارد. متهم در طول دادگاه نگاهش را به زمین دوخته بود و ‌سعی می‌کرد با پاسخ‌های کوتاه از تشریح روز جنایت طفره رود.
کد خبر : ۸۱۸۳۸

به گزارش صد انلاین ، جنایتی که انجام داده، آن‌قدر هولناک است که به خاطر شرم، توان بازگو کردن آن ‌در دادگاه را ندارد. متهم در طول دادگاه نگاهش را به زمین دوخته بود و ‌سعی می‌کرد با پاسخ‌های کوتاه از تشریح روز جنایت طفره رود. ظهر چهاردهمین روز اسفند۱۳۹۱ماموران آتش‌نشانی زمانی که به یک عملیات مهار آتش‌سوزی اعزام شدند، تصور نمی‌کردند قرار است با جنایتی هولناک رو‌به‌رو شوند. آنها با ورود به آپارتمان مورد نظر متوجه بوی شدید گاز و دود شدند.

 

 

 

 

 

 


 شیر گاز آشپزخانه باز بود و بوی سوختگی ازحمام به مشام می‌رسید.آتش‌نشانان با ورود به حمام با جسد زنی رو‌به‌رو شدند که روسری به دور گردنش گره خورده و سروصورتش غرق در خون بود. تعدادی کارتن هم روی جسد نیم‌سوز بود. با گزارش ماجرا به پلیس تیم جنایی راهی محل شده و در بررسی آنجا با گوشتکوبی خونی رو‌به‌رو شدند که با آن به سر مقتول ضربه زده بودند. به نظر می‌رسید قاتل ابتدا به سر مقتول ضربه زده و بعد برای اطمینان از مرگ او‌، روسری را دور گردنش گره زده بود تا خفه شود . مردی که با پلیس تماس گرفته بود، در جریان تحقیقات گفت: امروز ظهر متوجه بوی دود و گاز شدم که از خانه همسایه‌مان به مشام می‌رسید. چند بار‌‌‌در زدم اما کسی جواب نداد و ‌به همین خاطر با آتش‌نشانی تماس گرفتم در ادامه تحقیقات مشخص شد این زن بعد از رفتن همسر و پسر هشت‌ساله‌اش به مدرسه به قتل رسیده بود. پسر او قبل از رفتن به مدرسه، مرد همسایه به نام شروین را دیده بود که در حوالی خانه‌شان پرسه می‌زد. همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان به شروین مشکوک شده و تحقیقات را روی او متمرکز کنند. سوم فروردین سال۱۳۹۲او دستگیر و در تحقیقات اولیه منکر قتل شد. بازجویی‌ها ادامه داشت تا این‌که لب به اعتراف گشود و گفت: «مقتول و خانواده‌اش در همسایگی ما زندگی می‌کردند. با آنها نسب فامیلی دوری هم داشتیم. مدتی بود وسوسه شیطانی سراغم آمده بود تا این زن را تسلیم نیت خود کنم. می‌دانستم بعد از رفتن پسرش به مدرسه تنها می‌شود.

 

 

 

 

 

به همین خاطر مقابل خانه‌شان کشیک دادم تا پسرش رفت. بعد به بهانه‌ای به خانه‌شان رفتم. انگار شیطان به جلدم رفته بود و نمی‌فهمیدم چه کار می‌کنم. به سمت زن جوان حمله کردم اما او مقاومت کرد. وقتی در اجرای نقشه‌ام ناکام ماندم، به فکر کشتن او افتادم. امکان داشت مرا لو بدهد و آبرویم برود. در حین درگیری چشمم به گوشتکوب افتاد و با برداشتن آن به سرش ضربه زدم. او نیمه‌جان شد و چند ضربه دیگر زدم و از ترس فرار کردم. بعد از چند دقیقه سرگردانی ترسیدم او زنده بماند؛ به همین خاطر به خانه برگشتم و این بار روسری را دور گردنش گره زدم. پیکرش را به حمام برده و دوباره با گوشتکوب به سرش ضربه زدم. وقتی از مرگش مطمئن شدم، چند کارتن روی جسد انداخته و آتش زدم. شیر گاز را هم باز گذاشتم تا با انفجار خانه کسی متوجه قتل نشود .متهم مدتی بعد در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم و رأی دادگاه در دیوان عالی کشور تایید شد.با گذشت ۱۲سال ازاین جنایت، شروین درنامه‌ای به دادگاه خواستار تعیین تکلیف خودشد. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به این درخواست او به دادگاه کیفری ارسال ومرد میانسال در شعبه دهم پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه شروین از شرم جنایتی که انجام داده بود، نگاهش را به زمین دوخته وبا قبول اتهامش و اظهارات قبلی خود، دربرابر تشریح انگیزه‌اش سکوت کرد.مرد زندانی درباره درخواستش گفت:«۱۲سال است که درزندان هستم وبا کابوس اعدام زندگی می‌کنم. اولیای دم برای قصاص یا بخشش من اقدامی نکردند. راضی به اعدام خود هستم تا ازاین وضعیت خلاص شوم. دیگر تحمل این وضعیت را ندارم.» پس ازرسیدگی به این درخواست وبا توجه به این‌که اولیای دم اقدامی برای بخشش یا قصاص متهم نکرده بودند، حکم به آزادی او با سپردن وثیقه سنگین داده شد. 

 

 

 

4561/ی

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها