به گزارش صد آنلاین ، جاناتان پاینکف Jonathan Panikoff، مدیر برنامه ابتکار امنیت خاورمیانه در شورای آتلانتیک و معاون پیشین افسر اطلاعات ملی برای خاورنزدیک در شورای اطلات ملی آمریکا
سوال بزرگ این است که: آیا ایران می خواهد یک تلافی واقعی انجام دهد که همپای از دست رفتن ژنرال زاهدی در حمله اسرائیل به سفارت ایران در سوریه باشد یا می خواهد کاری انجام دهد که ظاهر یک تلافی را داشته باشد؟ یعنی در این حد که ادعا کند واکنش مناسبی نشان دادیم اما از ضد – واکنش اسرائیل که می تواند به جنگ منطقه ای بینجامد، خودداری کند.
پاسخ به این پرسش روشن می سازد که چه رخ خواهد داد. چهار سناریو، از همه واقعی ترند و بقیه – مثلا اینکه ایران این حمله اسرائیل را بهانه ای برای شتاب دادن به سوی سلاح هسته ای کند – سناریوهایی محتمل اما بعید به شمار می روند. تصمیمی که تهران بگیرد روشن خواهد ساخت که آیا اولویت حقیقی تهران این است که یک بازدارندگی معنی دار علیه اسرائیل ایجاد کند یا از تشدید منطقه ای پرهیز کند – چرا که تهران نمی تواند این هر دو کار را با هم انجام دهد.
گزینه نخست: واکنش ایران، نامتقارن است و بیرون از منطقه. ایران پیشینه ای از سازمان دادن عملیات تروریستی علیه منافع اسرائیل در سراسر جهان داشته است. ارزش این سناریو این است که به رهبران ایران امکان می دهد که ادعا کنند که تهران تلافی کرد و در عین حال از تشدید منازعه کنونی جلوگیری می شود. ریسک این سناریو اما این است که اطمینانی نیست که چنین اقدامی یک تاثیر بازدارنده برای جلوگیری از کشتن رهبران و کارشناسان ارشد ایران توسط اسرائیل در آینده داشته باشد.
گزینه دوم: ایران از شرکا و نیابتی هایی همچون حزب الله بخواهد تا حمله ای انجام دهند یا اهدافی را در داخل اسرائیل بزنند. البته حزب الله، سنجش های مستقل تصمیم گیری خودش را دارد و شاید سید حسن نصرالله چنین درخواستی را رد کند. اما اگر بپذیرد هم احتمالا واکنشی نشان می دهد که از نظر اسرائیل، چندان تشدید کننده نباشد و تهدیدش هم از محدوده همان زد و خوردهای این چند ماه بین دو طرف فراتر نرود. این سناریو، ریسک حصول بدترین نتیجه و پیامد برای ایران را در خود دارد: شاید برای بازدارندگی اسرائیل بسیار ضعیف باشد و اسرائیل از این تلافی به عنوان بهانه ای برای به راه انداختن یک جنگ بزرگتر علیه این گروه استفاده کند. این تحول می تواند مهمترین متحد ایران در منطقه را تحلیل ببرد و به سرعت به جنگی منطقه ای تبدیل شود که ایران خواهان آن نیست.
گزینه سوم: ایران نیابتی های شیعه در عراق یا سوریه را وادارد تا به اهداف آمریکا حمله کنند، کاری که آنها از اواخر ژانویه انجام نداده اند آن هم پس از عملیات تلافی جویانه آمریکا در پاسخ به کشته شدن سه سربازش در مرز اردن و سوریه. در آن زمان ایران بلافاصله خودش را در هراس از رویارویی مستقیم با آمریکا و یک جنگ گسترده تر منطقه ای کنار کشید. ریسک این کار هم این است که دولت بایدن، شاید – و البته باید هم – یک واکنش فوری را در نظر بگیرد که بسیار فراتر از تصور ایران و گسترده تر از واکنش اوایل فوریه آمریکا به حمله اردن باشد.
گزینه چهارم: نیروهای نظامی ایران به قلمروی اسرائیل حمله کنند و مقام های ارشد رسمی آن را بکشند. چنین حمله ای، با استفاده از موشک های بالستیک یا پهپاد علیه سرزمین اسرائیل، بیشترین پیامد را دارد و گزینه مخاطره آمیزی برای ایران است که می خواهد از یک جنگ گسترده تر در امان بماند. ریسک این سناریو هم این است که اسرائیل تقریبا بی گمان، واکنش تمام عیاری به مرگ غیرنظامیان یا پرسنل نظامی اش در اسرائیل یا ترور مقام های ارشدش نشان خواهد داد. این گزینه از ظرفیت بالایی برای کشیده شدن ماشه یک جنگ تمام عیار منطقه ای برخوردار است.
4561/ی