به گزارزش صد آنلاین ،۱۱ شهریور سال ۱۴۰۰ قتل پسر جوانی به ماموران قضایی اعلام شد و در بررسیهای اولیه مشخص شد پسر ۱۷ ساله در جریان درگیری با یکی از دوستانش با چاقو زخمی شده و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
رکنا در خبری نوشت:با مشخص شدن این موضوع بلافاصله تیم جنایی راهی محل حادثه شده و در تحقیق از شاهدان ماجرا، انگیزه جنایت برملا شد. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: «قاتل پسر ۱۹ سالهای است که از دوستان و بچه محل مقتول است.درگیری به خاطر یک جفت کتانی بود.»
با شناسایی هویت متهم، دستور بازداشت او صادر شده و به دام قانون افتاد.به این ترتیب با طی روال قانونی پرونده، متهم برای دفاع از خود در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی مادر و پدر مقتول به عنوان ولی دم او تقاضای قصاص متهم را کردند.سپس متهم در دفاع از خود گفت:«راستش من چندوقت قبل ۳ میلیون تومان به دوستم به نام سینا پول قرض دادم و قرار بود ظرف یکهفته آن را برگرداند اما بدقولی کرد. هر وقت سراغ طلبم را میگرفتم، بهانه میآورد و امروز و فردا میکرد.
تا این که یک روز او را در محل دیدم و متوجه شدم یک کتانی گرانقیمت و مارکدار خریده است. پرسوجو کردم و قیمت گرفتم و فهمیدم قیمت کتانیای که خریده حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان ارزش دارد. خیلی عصبانی شدم. به سراغش رفتم و گفتم تو بابت یکجفت کتانی مارکدار، ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پول دادی اما حاضر نیستی بدهیات را برگردانی و پول مرا بدهی؟ او باورش نمیشد که من جستوجو کردهام و قیمت کتانیاش را فهمیدهام. راستش من هم گرفتار بودم و پولم را میخواستم. دوستم وقتی متوجه شد که من فهمیدم، گفت کتانی را پیش من امانت میگذارد تا هرچه زودتر پولم را جور کند. آن را گرو گذاشت تا بدهیاش را جور کند و کتانی مارکدارش را پس بگیرد.
تا اینکه روز حادثه یکی از دوستانم به من گفت دوس به خانه تو آمده است و یکی از دوستان مشترکمان هم به او چاقو داده تا به زور هم شده از تو کفش ها را بگیرد.وقتی سینا آمد من در را باز کردم و با هم صحبت کردیم او مدام اسم دایی اش که از قلدرهای محل است می اورد و میگفت من خواهرزاده او هستم و تو نمی توانی به من زور بگویی من هم گفتم تو پول را دزدیده ای و باید بدهی تا کفش ها را بدهم. وقتی بحث بالا گرفت من وارد خانه شدم چاقو برداشتم تا مبادا سینا من را بزند. در حین بحث وقتی سینا فحاشی کرد و بعد هم دستش را به سمت کمرش برد من ترسیدم خواستم یک ضربه به بازویش بزنم که خودش را عقب کشید و ضربه به سینه اش برخورد کرد. به من گفت به اورژانس زنگ بزن ولی من خیلی ترسیدم و فرار کردم.»
متهم در پایان جلسه رسیدگی ابراز ندامت و پشیمانی کرد و از اولیای دم درخواست کرد به جوانی اش رحم کنند.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.
دکتر جاهد عطاییان، مدرس دانشگاه تهران شمال و پیام نور لواسانات در پی این حادثه گفت: این قتل به احساسات، هیجانات و کنترل خشم بازمیگردد. اگر انسان بخواهد در یک لحظه عکس العمل خود را بدون فکر بروز دهد انتظار هر واکنشی می رود.
وی افزود: مدیریت احساسات مسئله ای است که فرد در خانواده فرا میگیرد و اگر درست آموزش داده شود در هر شرایط و موقعیتی توانایی مدیریت هیجانات را خواهد داشت. ممکن است که شروع این جنایت در نظر ما ساده باشد اما برای شخصی که مدیریت هیجان را در خانواده اش فرا نگرفته سخت است و توانایی کنترل خود در آن لحظه را ندارد.
در این جنایت فرد تنها فکر خود را عملی کرده است، اگر در خانواده خود این آموزش را دیده بود این اتفاق نمی افتاد.
عطاییان گفت: از دیگر مسائل مرتبط به این حادثه هوش هیجانی است که شامل ۱۵ مهارت زندگی می شود. از بین این مهارت ها می توان به تصمیم گیری، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی و کنترل های تکانشی اشاره کرد.
فرد قاتل خودآگاهی هیجانی را یاد نگرفته که به تربیت خانوادگی برمیگردد البته که خشونت به صورت ژنتیکی نیز وجود دارد و در صورتی که محیط خانه از لحاظ تربیتی غنی نباشد احساس ژنتیکی را بارور می کند.
عطاییان در پایان بیان کرد: این خلا عاطفی باعث می شود که فرد نتواند ارتباط دوستی را با هر آدمی داشته باشد به همین دلیل به دنبال افراد شبیه خود می رود و با آن ها دوست می شود که این موضوع را می توان به وجود نقش سوم در این حادثه تعمیم داد که تفاوتی با قاتل نداشته است.
4561/ب