جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
به گزارش مجله سلامت صد آنلاین ،اگرچه ممکن است نادیده گرفتن این مسائل وسوسه انگیز باشد و امیدوار باشید که آنها به خودی خود از بین بروند، با این حال اغلب مفیدتر است که با همسرتان در مورد مشکلات ازدواج خود صحبتی آزاد، صادقانه و محترمانه داشته باشید و مهم است که هم شما و هم همسرتان در رابطه احساس شنیده شدن، حمایت و امنیت داشته باشید.
هر رابطه‌ای فراز و نشیب‌های خود را خواهد داشت، اما نشانه‌هایی وجود دارد که بهتر است از نزدیک به آنها نگاه کنید تا بفهمید که آیا آنها نشانه های بدی برای ازدواجتان هستند یا خیر.
این 10 نشانه می گویند که ازدواجتان با مشکل مواجه است:
مطمئناً، کمی انتقاد سازنده می تواند خوب باشد. اما شما باید آگاه باشید که آیا انتقاد شما واقعا مفید است یا منفی یا حتی خصمانه است.
تحقیقات نشان می دهد که انتقاد خصمانه اولین نشانه نارضایتی زناشویی است. البته، اگر کاری که او انجام داده است شما را تحریک کند، ابراز احساسات شما به همسرتان مفید است اما اینکه چه می گویید و چگونه می گویید هائز اهمیت است.
با تأکید بر احساس خود، سازنده رفتار می کنید و برای رفع مشکل با هم همکاری کنید. از سوی دیگر، انتقاد خصمانه ممکن است این احتمال را افزایش دهد که شریک زندگی شما نیز با خصومت به شما پاسخ دهد.
ازدواج ها با ابراز صمیمیت سالم رشد می کنند و این همیشه به معنای رابطه جنسی نیست. بسیاری از زوج های متاهل به طور منظم درگیر رابطه جنسی نیستند و این همیشه نشانه ای از یک مشکل اساسی نیست. مسائل مربوط به سلامتی، تغییرات زندگی و برنامه های شلوغ، همگی می توانند باعث شوند رابطه جنسی کمتر بشود.
با این حال، دست همدیگر را گرفتن، نوشتن یادداشت های عاشقانه، یا حتی آشپزی با هم می توانند صمیمیت هایی باشند که به سادگی به شریک زندگی تان این پیام را می دهند که دوستش دارید و می خواهید با او وقت بگذرانید.
اگر رابطه شما فاقد انواع صمیمیت است که از نظر شما مهم است، ممکن است بین شما و شریک زندگیتان فاصله عاطفی وجود داشته باشد؛ به خصوص اگر متوجه شوید که نمی خواهید با او (یا او با شما) درگیر فعالیت های صمیمی شوید.
دعوا در هر ازدواجی حتی در ازدواج های سالم اتفاق می افتد. در واقع، تحقیقات نشان می‌دهد که زوج‌هایی که به طور مؤثر با هم بحث می‌کنند، ۱۰ برابر بیشتر از آنهایی که مسائل دشوار را نادیده می گیرند، رابطه‌ای شاد دارند.
اما اگر زمان با هم بودن شما با تکرار بی‌پایان بحث همراه باشد و هیچ راه حلی وجود نداشته باشد، به احتمال زیاد بین شما دو نفر گسست بزرگی وجود دارد. حتی ممکن است برای جلوگیری از مشاجره دیگر شروع به دوری از یکدیگر کنید.
اگرچه اجتناب از مشاجره می تواند بهترین راه حل در کوتاه مدت به نظر برسد، اما در درازمدت به رابطه شما کمکی نخواهد کرد. ممکن است لازم باشد کمی بررسی انجام دهید (خودتان و با شریک زندگیتان) تا واقعاً بفهمید که چه چیزی باعث شروع همان بحث قدیمی شده است.
ممکن است برای زوج های متاهل به راحتی عادت شود که فقط در مورد فرزندان، مسائل مالی یا کاری صحبت کنند. اما مهم است که احساس کنید همسرتان به شما گوش می دهد و دیدگاه شما را درک می کند.
بدون ارتباط سالم، ناامیدی‌ها و نگرانی‌های روزمره می‌توانند به رنجش و ناراحتی تبدیل شوند. پرداختن به احساسات فروخورده ممکن است بسیار سخت تر از کار کردن با آنها در حین وقوع آنها باشد.
اگر متوجه می‌شوید که از گذراندن وقت با شریک زندگیتان اجتناب می کنید و یا حتی برای نبودن در کنار او بهانه‌تراشی می‌کنید، احتمالاً دلایل عمیق‌تری پشت این حرکت وجود دارد.
از خود بپرسید که چرا نمی خواهید با همسرتان وقت بگذرانید. آیا هر زمان که در کنار یکدیگر هستید با هم دعوا می کنید؟ آیا از هم جدا شده اید؟ شناسایی دلایلی که نمی خواهید در کنار آنها باشید می تواند به شما در کشف مسائل عمیق تر در رابطه کمک کند.
شما حق دارید برخی چیزها را به تنها دلیلی که می خواهید خصوصی نگه دارید. با این حال، اگر از همسرتان رازی را مدام مخفی می کنید، زیرا می‌دانید که این اطلاعات بر او تأثیر منفی می‌گذارد (مثلاً اگر با شخص دیگری قرار ملاقات گذاشته‌اید)، ممکن است در ازدواجتان با مشکل روبرو شده باشید.
اگر مدام به همسرتان دروغ می گویید، بررسی کنید که چرا این کار را می کنید. آیا از رابطه ناراضی هستید اما از پاسخ آنها می ترسید؟ آیا به آنها اعتماد نمی کنید؟
راز نگه داشتن فقط بذر بی اعتمادی را در یک رابطه می کارد. هنگامی که این اعتماداز بین برود، اصلاح آن دشوار است.
شاید به دروغگویی همسرتان مشکوک هستید یا همیشه به رفتار او شک دارید. در حالی که ممکن است وسوسه شوید پیام های متنی یا ایمیل آنها را بررسی کنید، متأسفانه احساس نیاز به انجام این کار ممکن است نشان دهنده وجود مشکلات عمیق تری در رابطه باشد که باید به آنها رسیدگی شود.
فقدان اعتماد اغلب منجر به بی ثباتی عاطفی در رابطه می شود؛ شما و همسرتان ممکن است در کنار یکدیگر احساس امنیت نکنید.
اگر دائماً در مورد شخص دیگری افکار جنسی دارید، نشان دهنده مشکل عمیق تری در رابطه فعلی شماست. ممکن است چیزی بین شما تغییر کرده باشد یا کاهش پیدا کرده باشد مانند صمیمیت، محبت یا توجه که امیدوارید آن را از شخص دیگری به دست آورید.
برخی از امور صرفاً در مورد رابطه جنسی است، در حالی که برخی دیگر در مورد دریافت صمیمیت عاطفی از شخص دیگری است.
در حالی که ممکن است در لحظه احساس خوبی داشته باشید که شخص دیگری نیازهای شما را برآورده کند، اما اغلب باعث حواس پرتی از پرداختن به مسائل درون ازدواج شما می شود.
در حالی که داشتن پیوندهای عاطفی خارج از رابطه تان سالم است، اما اگر به طور مداوم درباره شریک زندگی به فرزندتان یا بهترین دوستتان می گویید، ممکن است نشانه ای از مشکل در ازدواج باشد؛ به خصوص زمانی که این مسائل را حل نمی کنید. در این زمان شما برای حل کردن مشکلات بر آن شخص سوم بیشتر متکی می مانید.
اگر متوجه شدید که احساسات منفی در مورد ازدواج خود را به دیگران منتقل می کنید، ممکن است نشانه آن باشد که ازدواج شما آنقدر قوی نیست که بتوانید به آن سالم بگویید.
در حالی که هر از گاهی همه از ازدواجشان شکایت می کنند، سعی کنید این زمان را صرف حل مشکلات با همسرتان کنید.
مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، سوء استفاده هرگز درست نیست؛ خواه آزار جسمی، کلامی، عاطفی یا جنسی باشد. اگر در خانه‌ای زندگی می‌کنید که در آن خشونت خانگی رخ می‌دهد، فوراً به دنبال کمک باشید. اگر می توانید، سعی کنید یک برنامه ایمنی ایجاد کنید و به یک فضای امن مانند خانه یک دوست یا یکی از اعضای خانواده بروید.
ممکن است مفید باشد که هر روز (یا هر چند وقت یکبار در طول هفته) زمانی را برای برقراری ارتباط با همسر خود اختصاص دهید. مطمئن شوید که این زمان برای به اشتراک گذاشتن احساسات در نظر گرفته شده است. سعی کنید حرف های همسرتان را نادیده نگیرید، واقعاً به آنها گوش دهید. آنها هم باید همین کار را برای شما انجام دهند.
اولویت دادن به گوش دادن و پاسخ به نگرانی های یکدیگر می تواند به هر فرد کمک کند تا در رابطه احساس قدردانی و ارزشمندی کند. همچنین می تواند از تبدیل شدن مسائل جزئی به مسائل بزرگتر جلوگیری کند.
روابط سالم دارای مرزهایی است. در حالی که برخی افراد فکر می کنند که مرزها باعث ایجاد فاصله یا جدایی بیشتر می شود، سعی کنید مرزها را به عنوان ایجاد انتظارات روشن برای رابطه شما در نظر بگیرید.
نمونه ای از مرزهای یک رابطه سالم ممکن است شامل موارد زیر باشد:
کمک گرفتن از یک متخصص می تواند بسیار مفید باشد، به خصوص اگر شما و همسرتان احساس می کنید که در حین تلاش برای برطرف کردن این مشکلات مدام آن ها را مجددا مشاهده می کنید.
یک درمانگر یا مشاور ازدواج می تواند ازدواج شما را حفظ کند. به جای طرفداری، آنها به شما و شریک زندگیتان کمک می کنند تا دیدگاه خود را به دست آورید و مهارت های ارتباطی مورد نیاز برای تغییر الگوهایی را که شما را درگیر نگه می دارد، توسعه دهید.
با کمک آنها، شما و شریک زندگیتان می توانید الگوهای ناسالم را شناسایی و تغییر دهید و عشق را دوباره کشف کنید.
از سوی دیگر، یک درمانگر می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید که آیا ازدواج شما برای شما ناسازگار است یا خیر. شاید شما و همسرتان از هم جدا شده اید و یکی یا هر دوی شما تصمیم می گیرید که دیگر نمی خواهید در این رابطه باشید.
حتی ازدواج های شاد دوران های چالش برانگیزی را پشت سر می گذارند. اگر ازدواج شما با مشکل مواجه است، بدانید که اگر هر دو مایل به کار روی رابطه هستید، منابع در دسترس شما و همسرتان وجود دارد. دریافت حمایت از یک درمانگر ازدواج یا مشاور می تواند به شما کمک کند در زمان های چالش برانگیز قوی بمانید یا به این نتیجه برسید که رابطه را پایان دهید.
حتی اگر همسرتان برای رفتن به درمان آماده نیست، می‌توانید خودتان به یک درمانگر یا مشاور مراجعه کنید و از حمایت لازم برای بهبودی برخوردار شوید.