آخرین اخبار
۲۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۲
بازدید:۴۵۲۹
صد آنلاین | محمدبن سلمان پس از چند سال، به یک رویکرد واقع گرایانه تر در سیاست خارجی رو آورده است. آنها می گویند هرچند ایالات متحده همچنان شریک برتر امنیتی این پادشاهی است اما به هرحال نمی توانست میانجی توافقی میان عربستان و ایران باشد آن هم به خاطر روابط عمیقا آشفته اش با جمهوری اسلامی.
کد خبر : ۷۴۶۳

نویسنده: ویویان نرایم Vivian Nereim 

 پنج سال پیش، محمد بن سلمان، ولیعهد و حاکم عملی عربستان سعودی، به رهبر عالی ایران حمله کرد و اظهاراتی علیه او بیان کرد، اما هفته گذشته در تحولی که جهان را شگفت زده کرد، سعودی ها نه تنها روابط دیپلماتیک با تهران را دوباره برقرار کردند بلکه همچنین در یک موضع گیری غافلگیرکننده، از "سرنوشت یکسان" دو کشور سخن گفتند.

همگرایی دیپلماتیک میان عربستان سعودی و ایران، پس از سال ها نزاع نیابتی در سراسر خاورمیانه، کودتایی برای چین بود که این توافق را تسهیل کرد. همچنین گشایش و آرامشی بود برای ایران که با ناآرامی داخلی و نیز با اقتصادی دست به گریبان است که زیر تحریم هایی سخت، زمینگیر شده است. اما اگر همکاری تازه میان دو طرف واقعا ریشه بگیرد، عربستان سعودی هم بهره زیادی خواهد برد. این پیمان می تواند به خاموش شدن تنش های منطقه ای بینجامد که به شعله گرفتن جنگ ها، کارزارهای رسانه ای و ارسال پهپادها و موشک هایی انجامید که بر فراز شبه جزیره عربی پرواز می کردند. حل و فصل منازعه ای که بودجه دولت عربستان را تلف می کند، به شهرتش آسیب می زند و مانع سرمایه گذاری می شود، به اولویت بن سلمان تبدیل شده که در تلاش برای بازسازی بنیادین اقتصاد و جامعه این پادشاهی است به این امید که کشور را به یک هاب جهانی برای تجارت و فرهنگ تبدیل کند.

وزیر امور خارجه سعودی، شاهزاده فیصل بن فرحان، پس از بیانیه مشترک دو کشور در توئیتی گفت: "کشورهای منطقه، یک سرنوشت مشترک دارند که همکاری میان ما را به یک ضرورت تبدیل می کند تا الگویی از رفاه و ثبات را بنا کنیم." دیرزمانی است که رقابت میان دو کشور اسلامی، که تنها با 150 مایل آب های خلیج فارس از هم جدا می شوند، سیاست و تجارت در خاورمیانه را شکل داده است. زمانبندی این سازش برای بسیاری از تحلیلگران یک غافلگیری بود؛ تا همین اواخر، مقام های رسمی سعودی گفته بودند که در گفت وگوها با ایران، پیشرفت اندکی به دست آمده است.

چندین کارشناس امر سیاست در واشنگتن، نقش چین در این مصالحه را به عنوان چالشی برای سلطه کمرنگ شونده ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه تصویر کردند. در واقع برخی مقام های خلیج فارس می گویند که آنها نمی توانند بیش از این بر آمریکا برای تضمین امنیت شان حساب باز کنند و بنابراین باید مشکلاتشان را خودشان حل و فصل کنند و اینکه چین آماده ارائه سلاح، فن آوری و سرمایه گذاری در منطقه است بی آنکه شرط و شروطی را ضمیمه کند. اما دیگر تحلیلگران هشدار داده اند که محمدبن سلمان پس از چند سال، به یک رویکرد واقع گرایانه تر در سیاست خارجی رو آورده است. آنها می گویند هرچند ایالات متحده همچنان شریک برتر امنیتی این پادشاهی است اما به هرحال نمی توانست میانجی توافقی میان عربستان و ایران باشد آن هم به خاطر روابط عمیقا آشفته اش با جمهوری اسلامی. 

یاسمین فاروق، استاد غیرمقیم در بنیاد کارنِگی برای صلح بین المللی می گوید: "این گونه نیست که عربستان سعودی کاملا آگاه نباشد که حتی یک تضمین چینی هم محدودیت های خودش را دارد. سعودی ها، در گذر این چند سال، درس های بسیار سختی آموختند از جمله اینکه مجبوریم به تنوع روابطمان ادامه دهیم."

به باور تحلیلگران، این واقعیت که ایران از جسارت و توانایی انجام عملیاتی شبیه حملات پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی آرامکو در سال 2019 برخوردار است – آن هم با پیامدهای فوری بسیار اندک – لحظه کارسازی برای سعودی ها بوده است. به نظر می رسد که این رخداد بخشی از عوامل سوق دادن سعودی ها به گفت وگو با ایران از سال 2021 بوده است.

محمد السولامی، رئیس یک اندیشکده در ریاض که بر ایران تمرکز دارد، می گوید: «سیاست خارجی سعودی بسیار روشن است: آنها می خواهند که هرگونه تفاوت، اختلاف یا منازعه ای را از گذر دیپلماسی حل و فصل کنند و برای چنین هدفی در رابطه با ایران هم به سختی تلاش کرده اند. سعودی ها اکنون می خواهند که در این زمینه تلاش کنند چرا که فکر می کنیم در آینده نزدیک ممکن است در روابط ایران با جامعه بین الملل دشواری هایی بروز کند، بر سر مسائلی چون بحران روسیه و غنی سازی اوارنیوم در ایران. بنابراین بهتر است این پیام مثبت را ارسال کنیم و ببینیم که چه نتیجه ای حاصل می شود.

چرخش بن سلمان به سمت حل و فصل منازعات منطقه ای، همچنین معلول تمایل وی به تبدیل عربستان سعودی به یک قدرت جهانی متکی به خود، و نه یک کشور مشتری آمریکاست. بن سلمان کشور خود را به عنوان یک سنگین وزن و رهبر سیاسی خاورمیانه می بیند که دیگر مانند گذشته، وابسته به آمریکا نیست و مشتاق است که روابطش در آسیا، اروپا و آمریکای لاتین را مستحکم کند. البته نه به این معنی که به این زودی ها، آمریکا را به عنوان ضامن اصلی امنیتی اش کنار بزند اما به هرحال به معنی تضعیف نسبی برتری آمریکا در منطقه با گسترش پیوندها با چین، کره جنوبی، هندوستان و دیگر قدرت هاست.

منبع: نیویورک تایمز 

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها