سیاست خارجی ایران نسبت به کشورهای عرب بر شالودۀ چه مفاهیمی باید استوار شود؟ پاسخ به این پرسش کمک میکند ساختار کنونی وزارت امور خارجه و نیز رویکردهای بینالمللی و منطقهای ایران نیز خود را با واقعیت هویت فراسرزمینی ایران منطبق کنند و آرایشی تازه را برگزینند که جوابگوی ایفای «نقش موثر دیپلماسی ایران» شود.
■ در مرداد 1391ش بهمیزبانی مکه مکرمه با پادشاه بحرین حسب تقاضایی که داشت دیداری انجام شد. در آن گفت وگو برای سخنی که برگزیدم کوشش برای پاسخی منطقی به همان پرسش پنهان در اندیشۀ مقامات خارجی بود که ایران چه نقشی دارد؟ از این رو به پادشاه چنین گفته شد که "کدام عاقلی معلوم را رها میکند و به مجهول میچسبد؟"
■ این منطق توجه پادشاه بحرین و بسیاری از مسئولان در کشورهای عربی را که متاثر از تبلیغات زهرآگین و دوری از شناخت ایران به قضاوت نشسته بودند، را در پس هر دیداری به خود جلب میکرد. آنان وقتی میدیدند که وزیر امور خارجه ایران واقعیت منطقه را انکار نمیکند و ثبات در کشورهای اسلامی را عامل قوت جامعۀ مسلمانان برمیشمارد، اما نسبت به سرنوشت پارههای همپیوندِ خود و متاثر از هویت زبانی، نژادی، فرهنگی ایرانی که در قلمرو آنان هستند، هم بیتوجه نیست و مسئولانه سخن میگوید، به تفکر و گفت وگو مینشستند.
■ کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهرغم تاریخی بلند از مشکلات درونی، درگیریهای قبیلهگی، تمایزات مذهبی، رقابتهای خاندانی و عدم تناسب شاخصهای توسعه میان خود، از اشتراکات فراوانی برخوردارند که اجازه میدهد این پنج کشور را یک بلوک همپیوند در بستر جوامع عربزبان و در همسایگی ایران دانست.
■ در کنارۀ شبه جزیرۀ عربستان که عمدۀ آن قلمرو زیست این پنج کشور است و در هلالی ممتد از شامات تا یمن – بهشمول کشورهای سوریه، لبنان، فلسطین، اردن هاشمی، مصر، سودان و یمن – ما با دومین مجموعۀ هویتی از دامنۀ کشورهای عربزبان مواجهیم که خصلتها و رفتارهای آنها نشان از آن دارد که جملگی از منشأ و خاستگاهی قریب و مشابه برخاستهاند و تاریخ و فرهنگی همسان را نمایندگی میکنند.
■ در آن سوی این جامعه، مغرب اسلامی در شمال آفریقا تا عمق برخی از کشورهای صحرای بزرگ چون چاد که زبان عربی را برگزیدهاند و یا اندلس که فرهنگ عربی را پاس میدارند نیز با قالبی متمایز از جوامع عربزبان جای گرفتهاند که شاکلۀ درونی آنان با همۀ تفاوت هایی که در رنگ و نژاد دارند از الگوهای رفتاری و اجتماعی مشترکی پیروی میکند و همین خصیصه سبب میشود تا بتوان در قیاس با سایر اجزا و ارکانِ سرزمینهای عربزبان برای آنان جایگاهی مستقل را در نظر گرفت.
■ رکن چهارم این قلمرو زبانی را بلاشک باید عراق دانست. عراق دروازه شرقی دنیای عرب به سرزمین کشورمان است که بهدلیل سابقه عریق تاریخی خود هویتی کاملاً متمایز از همه جهان عربزبان دارد.
■ آنچه میتواند از سطح التهابات منطقه بکاهد، تنها منافع مشترک است. یک حوضۀ گازی مشترک یا یک تنگه استراتژیک میان دو کشور اشتراکات ما را عیان ساخته است، اشتراکاتی که منافع مشترک را شامل میشود و بر سرنوشت جمعی ما اثر میگذارد.
■ اجرای اصل یازدهم قانون اساسی که قانوگزار مطابق بر نص این آیۀ شریفۀ «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» دولت را موظف ساخته «سیاست کلی خود را بر پایۀ ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد»، تنها با نشر و روزآمد کردن چارچوب سالانه چنین راهبرد و پیوستهای دقیق آن محقق میشود. بدیهی است نیل به این مطلوب وقتی میسر و مسجل خواهد شد که اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و شیوۀ پیادهسازی آن پس از حصول اجماع داخلی بهطور روشن تبیین و اعلام شود.
■ ایران برخلاف قدرت های بزرگ سرزمینی را اشغال نکرد و دولتی را برنیانداخت، معلومی را مجهول نکرد و به حقوق و رأی ملتها و دولتهایشان احترام گذاشت. این نشانه و تجربۀ تاریخیِ تکیه بر «عاملیت ثباتافزای ایران» در صفحات تاریخ کشورهای منطقه برگ زرینی است که نباید در پس تندباد ایرانهراسی نادیده گرفته شود.
متن کامل این گفت وگو فردا منتشر خواهد شد.