به گزارش صد انلاین ، روز اول بهمن امسال مردی با هدف دیدن مادرش و خوردن صبحانه با او خرید کرد و به خانه مادر 65 سالهاش رفت؛ اما هرچه در زد زن مسن جواب نداد. به همین دلیل این مرد به غیبت بیخبر مادر خود مشکوک شد و با کلیدی که خودش داشت، داخل خانه رفت و ناگاهان دید مادرش نزدیک در ورودی آپارتمان روی زمین افتاده و نفس نمیکشد.
در پی این اتفاق مرد جوان بلافاصله با مرکز فوریتهای پزشکی 115 تماس گرفت اما امدادگران بعد از حضور در محل اعلام کردند این زن فوت شده است.
خانواده زن فوت شده گمان کردند مادرشان بر اثر سکته قلبی از دنیا رفته است. به همین دلیل جسد را برای مراحل قانونی و تشریفات معمول به بهشت زهرا بردند تا مراسم کفن و دفن انجام شود. در حالی که قرار بود تشریفات قانونی انجام شود، پسری که جسد مادرش را پیدا کرده بود به خانه او بازگشت تا مدارک مادرش را بردارد. در هنگام بود که متوجه شد چیزهایی در خانه مادرش جابجا شده و اقلامی کوچک اما ارزشمند از جمله دو کارت بانکی مادرش که میدانست 35 میلیون تومان پول در آنها دارد و برای روز مبادا کنار گذاشته بود، همچنین طلاهایی که بین 300 تا 400 میلیون تومان ارزش دارد، به سرقت رفته است.
این اتفاق باعث شد مرد جوان به کلانتری برود و خواهان رسیدگی به موضوع مرگ مادرش شود. او به ماموران گفت: احتمال میدهم مرگ مادرم طبیعی نباشد و به قتل رسیده باشد. چون اموالش سرقت شده است.
با طرح این شکایت ماموران در محل حاضر شدند و تحقیق از همسایهها را آغاز کردند. تعدادی از همسایهها گفتند: زوج سرایدار را که هر دو جوان هستند، ساعت 4 صبح دیدهاند که دو کوله پشتی در دست دارند و هراسان سوار خودرویی شدند که به نظر میرسید تاکسی اینترنتی است.
این گفتههای همسایهها در مورد همزمانی ناپدید شدن زوج سرایدار و پیدا شدن جسد زن 65 ساله، احتمال ارتباط دو موضوع را به ذهن ماموران متبادر کرد. ادامه تحقیقات احتمال به قتل رسیدن زن از سوی سرایدار و همسرش را تقویت کرد و در نهایت ماموران اطمینان پیدا کردند که قتل از سوی زوج فراری انجام شده است. بنابراین آنها تحت تعقیب قرار گرفتند. همچنین بازپرس کشیک قتل نیز در جریان ماجرا قرار گرفت و با دستور بازپرس محمد جواد شفیعی ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران مسولیت تحقیقات در مورد پرونده را برعهده گرفتند.
تحقیقات جنایی حکایت از آن داشت که زوج سرایدار با تاکسی اینترنتی به رباط کریم رفتهاند. بنابراین تحقیقات برای یافتن این زوج در این محدوده آغاز شد و در نهایت زوج تحت تعقیب دو روز پیش در خانهای اجاره در حوالی رباط کریم شناسایی و بازداشت شدند.
دو مظنون به دخالت در مرگ زن 65 ساله و سرقت اموالش اعتراف کردند. مرد سرایدار گفت: سه سال قبل با همسرم آشنا شدم و ازدواج موقت کردیم. بعد به آن ساختمان رفتیم و آنجا محل کار و زندگی ما بود. در این مدت با کسی اختلاف و درگیری نداشتند. مقتول در آن ساختمان چند واحد داشت و من هر ماه کرایه واحدهایی را که اجاره داده بود، برایش جمع میکردم و به او میدادم.
متهم در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: شب قبل از حادثه مقتول برای شرکت در عروسی یکی از اقوامش به شهرستان رفته بود. از آنجایی که موعد پرداخت کرایه خانهها بود، من اجارهها را گرفتم و مجموع آنها 35 میلیون تومان شد. پولها را جمع کردم و نگه داشتم تا آن زن بیاید و به او بدهم، از طرفی از آنجایی که همسرم پا به ماه بود و 15 روز مانده بود فرزندمان به دنیا بیاید وسوسه شدم. ساعت یک و نیم صبح زن صاحبخانه از سفر برگشت و من را صدا کرد و خواست پولهایش را برایش ببرم. وقتی به داخل خانهاش رفتم کیسه پولهایی را که جمع کرده بودم به او دادم، اما او گفت باید 45 میلیون تومان میدادم نه 35 میلیون تومان. به من تهمت زد و گفت حتما بخشی از پول را برای خودم برداشتهام. در حالی که اینطور نبود. گفتم میروم فاکتورها و رسید پولهایی که گرفتهام را بیاورم. در هنگامی که داشتم از خانه مقتول بیرون میرفتم متوجه شدم او با زنم دعوا میکند و او را که باردار بود هل داد. زنم به دیوار خورد و حالش بد شد. به همین خاطر عصبانی شدم و از او پرسیدم چرا زنم را هل داده؟ من هم او را هل دادم و کف اتاق افتاد، بعد هم با دستانم گلویش را گرفتم و خفهاش کردم. بعد از ترسمان النگو، گردنبند و هر چه طلا داشت که 300 تا 400 میلیون تومان میشد را برداشتم، دو کارت بانکی هم پیدا کردم و برداشتم چون از قبل با آن کارتها برایش خرید کرده بودم رمزهایش را میدانستم و 35 میلیون تومان پول کرایه هم در کوله پشتی ریختم و فرار کردیم و به رباط کریم رفتیم. چند ساعت با همان حال بد زنم در خیابان بودیم که دوستم آمد و زنم را دکتر بردیم که در آنجا گفتند بچه سقط شده است.
این متهم در پایان گفت: طلاها را در شهریار، رباط کریم و کرج به طلافروشها فروختیم. میترسیدیم به شهرستان خودمان برویم و در همان رباط کریم با پولها سرقتی و مبالغی که با فروش طلاهای سرقتی گرفته بودیم خانهای اجاره کردم و اثاثیه گرفتم تا زندگی کنیم؛ اما پلیس ردمان را زد و بازداشت شدیم. مقتول باعث شد که همسرم بدحال شود و فرزندمان را از دست بدهیم.
بنا به این گزارش تحقیقات در خصوص این پرونده همچنان ادامه دارد.